46همان سه قوه محصور مىشود؛ زيرا انسانى هم كه از آن سه قوه استفاده مىكند عاقل است ولى تفاوتش با انسان عاقل متعاليه و متدين اين است كه عقلش رياست وجودش را بر عهده ندارد بلكه عقل تحت تأثير آن سه نيرو قرارگرفته است. عقل داراى تعلق شده است؛ تعلّق شيطانى يا تعلق درندخويى يا تعلق شهوانى. بر اين اساس در حكمت متعاليه گفته مىشود كه انسان بايد با چنگدن به معارف الهى كند كه خودش را در مسير تعالى قرار دهد.
اولين مرحله در اين تربيت و مهمترين آن، «يقظه» است و آخرين مرحله توحيد است. در منازل السائرين، كه مدتى متن درس اخلاق امام خمينى بود نيز اوّلين مرحلۀ سير و سلوك، يقظه دانسته شده است.11 يقظه به معناى بيدارى است. آگونه كه امام خمينى مىفرمايد: ما بايستى نسبت به جايگاه خودمان در نظام آفرينش آگاه شويم. همچنين آگاه شويم به اين انسان اشرف مخلوقات است. آگاه شويم به اين يك پيامبر باطنى به نام عقل داريم. آگاه شويم به اين بايد رياست وجود ما را عقل بر عهده بگيرد و آن سه قوۀ ديگر تحت رياست عقل قرار بگيرند. نتيجه اين آگاهى عمل به تنها موعظه خداى متعال است؛ ( قُلْ إنَّما اعِظُكُم بِواحِدَةٍ أنْ تَقُومُوا لِلهِ مَثنى وَ فُرادى ) .12
. . . اهل معرفت مىگويند اول منزل سلوك «يقظه» است؛ يعنى «بيدارى» و به همين آيه تمسك مىكند خواجه عبدالله انصارى از منازل السائرين (كه منازل اهل سلوك را ذكر مىكند) اول منزل را منزل «يقظه» ، منزل بيدارى ذكر مىكند. و اين آيه شريفه را هم شاهد مىآورد كه خدا فرموده است ( أَنْ تَقُومُوا للهِ ) . ايشان تعبيرش اين است كه يعنى بيدار بشويد، بيدار شدن هم يك قسم از «قيام» است و تمام نهضتهايىكه در عالم واقع مىشود آن هم قيام است؛ قيام از خواب، و قيام بعد از بيدارى.13
شاخص هاى تربيت متعاليه
با توجه به اين امام خمينى (قدس سره) براى انسان سه شأن و مرتبه قائل است، اگر بخواهيم از ديدگاه ايشان شاخصهاى تربيت دينى را بشماريمظ بايد از اين سه شأن سخن بگوييم. ايشان مىفرمايند هر انسانى سه شأن دارد: عقلى، قلبى و ظاهرى.14 در تربيت بايد اين سه بُعد طور همزمان مورد توجه قرار گيرد. لحاظ عقلى بايد باورها و اعتقادات فرد را مورد توجه قرار دهيم. لحاظ قلبى بايد تربيت اخلاقىو گرايشها و منشهاى انسان را لحاظ كنيم؛ و لحاظ ظاهرى بايد رفتارهايش را مورد توجه قرار دهيم. اصول دين و اعتقادات كه بخشى از دين اسلام را تشكيل مىدهد، عهدهدار تربيت اعتقادى انسان است. در آجا انسان با مبدأ و معاد و رهبرى الهى آشنا مىشود. در حوزۀ قلبى با مسائل اخلاقى و فضايل و رذايل آشنا مىشود. ياد مىگيرد كه بايد از رذايل بپرهيزد و آن را از وجود خودش و جامعه بيرون بريزد و به فضايل آراسته شود.
حضرت امام (قدس سره) همين بحث را در ضمن روايتى از امام صادق (ع) با عنوان جنود عقل و جهل شرح كردهاند. در اين روايت، هفتاد و پنج شاخص براى عقل و انسان عاقل و توسعه يافته و هفتاد و پنج شاخص براى جهل و انسان غير عاقل و عقب مانده ذكر شده است.15 حديث بسيار مهمى است و به عنوان شاخصهاى تربيت دينى و تربيت غير دينى مىتواند چراغ راهنماى ما باشد. ملاكهايى را به دست مىدهد كه دچار افراط و تفريط نشويم.16