6
شماره هفتاد و دوم
تذكرات حضرت آيۀ الله جوادى آملى به دانشگاهيان عمره گزار
حضرت آيتالله جوادى آملى، طى پيامى به عمرهگزاران دانشگاهى، در تابستان سال 1389، شش نكته را ياد آور شدهاند كه زيبا و خواندنى است. متن اين پيام گرچه در برخى مطبوعات و رسانههاى مجازى انتشار يافته، اما به جهت تناسب مطالب آن با فصلنامۀ «ميقات حج» و قابل استفاده بودن براى خوانندگان اين فصلنامه، اقدام به نشر آن در اين شماره نموديم:
«ميقات حج»
حمد ازلى خداى را سزاست كه عرش را مطاف جبروتيان قرار داده، تحيّت ابدى پيامبران بهويژه حضرت ختمى نبوت (ص) را رواست كه چونان ملكوتيان، طوف بيت معمور را در برنامه دارند و درود بيكران الهى دودۀ طاها و اُسر ياسين، مخصوصاً حضرت ختمى مرتبت امامت مهدى موجود موعود را بهجاست كه طائفان كعبه را رهبرى نموده و عاكفان حرم خدا را از حرامىها دور داشته و ميهمانان كوى حق، خصوصاً دانشجويان پاك نهاد و حديث العهدِ به فطرت را در حجر خويش صيانت كرده و مانع مهجوريت آنان خواهد بود.
به اين ذوات قدسى تولّى داريم و از معاندان آنها تبرّى مىنماييم.
آنچه در اين نوشتار كوتاه به عنوان بدرقۀ معتمران نو سال و عمرهگزاران دانشگاهى تقديم مى شود، جهت التماس دعا از نيايشگران زمزم خوى و مُحرمان مشعر جوى و حاجيان لبيك گوى است كه در طى چند نكته ارائه خواهد شد:
* يكم: انسان رهيافته به كوى حق، قلبى دارد كه خود عرش رحمان است و قالبى دارد كه كعبه محور است. چنين انسانى كه ملك و ملكوت او را ياد خدا در دل و نام خدا در لب اداره مىنمايد هويّتى دارد كه از گزند كژراههروى محفوظ و از آسيب كجانديشى مصون است؛ آنچه در مراسم دينى گفته مىشود: «وَ الْكَعْبَۀُ قِبْلَتِى» پيامى فراتر از تفكيك دين از سياست و دستورى رساتر از تجزيۀ دنيا از آخرت به همراه دارد؛ زيرا عصارۀ اين عبارت، عبور از هرگونه تفكيك ناصواب و گذر از هر تجزيۀ نارواست، چون انسان متعهّد در تمام شؤون حياتى خويش قبلهاى دارد كه از نقطۀ اعتدالى آن هرگز عدول نمىكند و تنها مدار آن دين خداست كه از رهگذر عقل برهانى و نقل معتبر قرآنى و روايى معصومان: استخراج مىشود.
* دوم: شعارهاى كليدى اسلام با اصول اعتقادى آن هماهنگ بوده و دستور استمرار بيدارى و غفلتزدايى را به همراه دارد. آنچه از نكته قبل گذشت «وَ الْكَعْبَۀُ قِبْلَتِى» با آنچه در قرآن حكيم صريحاً اعلام شد؛ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله بيانگر لزوم مراقبت دائم و محاسبت متصل و مواظبت پىگير است.
نمودارى از توجه به احاطۀ همه جانبۀ خداوند و مثالى از لحاظ مطلق بودن انسان به آگاهى پروردگار را مىتوان در درون كعبه مشاهده نمود.
كسى كه وارد كعبه شد معناى «أينما تولّوا فثمّ قبله» را كاملاً مىفهمد و همين را آيت آيۀ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله قرار مىدهد. آنگاه معناى «وَ الْكَعْبَۀُ قِبْلَتِى» را بار ديگر مرور مىكند، سپس خود را در جهان پرآينه مىنگرد؛ چنانكه مولاى موحّدان، اميرمومنان، علىبن ابىطالب (ع) فرمود: «وَ تَشْهَدُ لَهُ الْمَرَائِى لاَ بِمُحَاضَرَۀٍ» و هر لحظه خويش را شهود خدا مىيابد و تمام كارهاى جانحه و جارحۀ خود را در خدمت صاحب كعبه قرار مىدهد و حج و عمره را نمودارى از وفادارى به ميثاق قرآن و عترت اطهار مىداند و همۀ مناسك آن را در همين مدار تفسير مىكند.
* سوم: كعبه كه مطاف همگان و قبلۀ همگى است، نمادى از بيت معمور بوده و آن نيز آيتى از عرش الهى است. جهان عينى كه انسان كبير است، به صورت انسان مؤمن آگاه كه جهانى است بنشسته در گوشهاى، با همۀ نمادهاى دينى كه دارد در انسان متجلّى است. كعبۀ عينى روزى بتكده شده بود و موحّدان روى به كعبه نگران و غمگين. دستور الهى جهت پاكسازى اين بيت مردمى چنين صادر شد كه امير موحّدان، حضرت على بن ابىطالب (ع) بر دوش مبارك عصارۀ هستى قرار گيرد و بت را به دور انداخته و حرم توحيد را از روث صَنَم و لوث وَثَن پاك كند و در اين دستور سرّى نهفته است كه برخى از روايات اهل