5
شماره هفتاد و سوم
هماورد فى ض و غزالى در باب اسرار حج
مقدمه
كتاب «احياء العلوم»1 ابو حامد محمد بن محمد غزالى طوسى، هم داراى فوايد و مزايا بود و هم مشتمل بر عيوب و نقايص؛ چرا كه هم مىتوانست رهگشاى فوز و سعادت باشد و هم مشتمل بود بر حكايات خرافى صوفيه و احاديث مجعول و مكذوب و منسوب به ساحت مقدس نبويه و هم تهى بود از روايات صحيح و آموزندۀ اماميه و از همه شگفتآورتر اينكه، يكى از مباحث آن، در بارۀ آداب وجد و سماع بود كه مذهب ائمّۀ بزرگوار و عالىمقدار اهل بيت (عليهم السلام) از آن بركنار است.
از آنجا كه غزالى به گفتۀ خودش در كتاب «سرّ العالمين» ،2 در اواخر عمرش گرايش به تشيع پيدا مىكند، بر فقيه و محدّث و عارف و فيلسوفى چون مولا محسن فيض كاشانى گران آمد كه با قلم شيوا و بيان رساى خويش، به تهذيب و تكميل كتاب «احياء العلوم» غزالى نپردازد و پيوستن او را به جمع علماى اماميه گرامى ندارد و قدمش را خير مقدم نگويد.
غزالى همان است كه از اشاراتش در بعضى از آثار خود استفاده مىشود: پيش از آن كه مستبصر شود، زمينۀ فكرى و ذهنى مساعدى داشته است. بنا به نوشتهاش در كتاب «المنقذ من الضلال» هنگامىكه از وى مىپرسند: حنفى است يا شافعى؟ اعلام مىدارد كه در عقليات، پيرو برهان و در شرعيات، پيرو قرآن است و از ابوحنيفه خطى و از شافعى براتى دريافت نكرده3 و هم در مقدمۀ احياء چنين آورده كه احاديث نبوى را به سر و ديده، قبول كرده و از صحابه، بعضى را گرفته و بعضى را گذاشته و آنچه از تابعين رسيده، حجيتى ندارد؛ چرا كه آنها بر وى امتيازى ندارند.4
از چنين شخصيتى، با آن همه استقلال فكرى، جز اين انتظار نيست كه سرانجام هدايت شود و صراط مستقيم امامان معصوم را پىگيرد. فيض به پاس آن انقلاب درونى به تهذيب احيايش نشست.
فيض سه خدمت بزرگ به غزالى و كتابش كرد:
- نخست؛ روايات و احاديث مجعول و خرافات صوفيه را حذف كرد.
- دوم؛ روايات صحيح اهل بيت (عليهم السلام) را - كه بهتر از هر چيز هدف غزالى را در باب تهذيب نفوس تأمين مىكرد - بر آن افزود.
- سوم؛ به جاى آداب سماع و وجد - كه ساخته و پرداختۀ درويشان و خانقاهيان است و روح مذهب اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) از آن بيزار است - مباحثى مربوط به آداب معيشت و اخلاق نبوت و آداب شيعه و اخلاق امامت، سامان داد و اسمى با مسمّا بر كتاب نهاد: « المحجّة البيضاء في تهذيب الاحياء » .5
طرح مسأله
حج، از اركان اسلام، بلكه تمام اسلام و كمال دين است و هر كس آن را به جا نياورد، خواهد يهودى بميرد و خواهد نصرانى.6
خداى متعال فرمود:
( وَ لِلهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ ) . 7