6
شماره شصت و سوم
خودشناسى و منزلت يابى در حج رحمانى
احرام
«حج» ، يعنى قصد و حركت و حركت نيز با سير و سفر همراه است. سفر مىتواند به شكلهاى مختلف (بدنى، روحى، فكرى و. . .) و براى مقاصد و اهداف گوناگون صورت گيرد و دستاوردهايى به همراه آورد.
حج، جامع تمام عبادات است؛ عبادتهاى مالى، بدنى، فكرى و اخلاقى و اسرار و حكمتهاى فراوان دارد؛ (مانند اظهار تعّبد وتسليم، آزمون انسانها، كسب تقوا و ورع، همسانى با فرشتگان، تجلّى وحدت مسلمين، و. . .) .
از فلسفهها و اهداف بسيار والاى حج، «شناخت خويشتن و رسيدن به منزلت واقعى» است؛ يعنى انسان در اين حركت صعودى و سالكانه، علاوه بر اينكه ثمرات زيادى به دست مىآورد، به خودشناسى واقعى نيز نايل مى شود و مقام و منزلت اصلى خود را باز مىيابد. معرفت نفس و درك منزلت از مهمترين وظايف مسلمان و اصلىترين منزل سير و سلوك عرفانى و اخلاقى او است و تا اين شناخت نباشد، حركت بايستهاى صورت نمىگيرد و مقام و موقعيت واقعى به دست نمىآيد.
حج پاسخ به سه پرسش اساسى است:
1. از كجا آمدهام؟
2. براى چه آمدهام؟
3. به كجا مىروم؟
سالها فكر من اين است و همه شب سخنم
كه چرا غافل از احوال دل خويشتنم؟
زكجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود
به كجا مىروم آخر، ننمايى وطنم؟
و چه زيبا گفته است امير ايمان و بيان كه: «
رحم الله امرءأً اَعَدَّ لنفسه و استعدّ لرمسه و علم من اَين و في اَين و الي اَين؟ ! » ؛1 «خداوند رحمت كند كسى را كه بداند از كجا آمده است، در كجا است و سرانجام به كجا خواهد رفت.»
مهمترين ركن معرفتى و سلوكى حج، توحيد و خداشناسى است كه در آثار عرفانى حج، به آن اشاره شده است و همۀ حكمتها و آثار و اسرار حج به آن بر مىگردد. براى رسيدن به اين مقصد عظيم، راهها و مراحل گوناگونى وجود دارد كه مرحلۀ مهم آن، معرفت نفس (خودشناسى) و معرفت منزلت (مقام شناسى و منزلت يابى) است. و ما ابتدا در مورد اين دو مؤلّفه توضيحاتى ارائه نموده، آنگاه سير خودشناسى و منزلتيابى انسان در طول مناسك حج را تبيين مى كنيم:
الف. معرفت نفس
خود شناسى؛ يعنى شناختن استعدادها، گرايشها، بينشها، سرمايهها، امانتها و وديعههايى كه خداى متعال در اختيار انسان گذاشته است و در حقيقت، رسيدن به شناخت خويشتن خويش است؛ به تعبير دقيقتر، در شناخت خود بايد به اين مقولهها بپردازد كه «چه بوده» ، «چه شده» و «چه بايد بشود» .2
در شناخت نفس است كه آدمى «خود حقيقى» را از «خود مجازى» باز مىشناسد و با استعداد و كمالاتى كه با لفعل در او موجود است، آشنا مىشود و سپس در صدد تربيت و شكوفايى آن بر مىآيد3.
معرفتِ حقّ تعالى، برترين، بهترين و كارآمدترين شناخت شمرده شده است؛ همچنان كه امام على (ع) فرمود: «
أَفْضَلُ الْمَعْرِفَةِ مَعْرِفَةُ الإِنْسَانِ نَفْسَه 4» ؛ «برترين شناخت آن است كه انسان نفس خود را بشناسد» و پيامبر خدا (ص) فرمود: «
أَعْرَفُكُمْ بِنَفْسِهِ أَعْرَفُكُمْ بِرَبِّه ِ» ؛5 «داناترين شما نسبت به خدا، خود آگاهترين شما است.»