10نصيب ديگر - عقل را و طبع را - بدان راه نباشد تا آنِ خود، جمله اندر باقى كند كه سعادت وى اندر پستى وى است تا از وى جز حق و فرمان حق هيچ چيز نماند.»28
ناگفته نماند كه تعبيراتى از قبيل «لقاء الله» يا «نظر به وجه الله» كه در كتاب و سنت نيز آمده، ديدار عرفى و لقاى جسمانى و نظر با چشم سر و وجه يا صورت ظاهرى نيست؛ بلكه اينها حقايقى است كه جز راسخان در علم پى به راز و رمز آنها نمىبرند.29
3. عزم تالى شوق است
آخرين مقدمه از مقدمات فعلى اختيارى، عزم و اراده است. عزم و اراده را مقدمۀ فعلى مىنامند؛ چرا كه اراده فعل نفس است. هر فعل اختيارى ارادى است؛ ولى لازم نيست كه هر فعل اختيارى، ارادى باشد؛ و گرنه سر از دور و تسلسل در مىآورد.
با پديد آمدن اين مقدمۀ فعلى، حاجى به تكاپو مىافتد و به شوق رؤيت بصرى بيت الله و رؤيت باطنى وجه الله - اگر اهليت داشته باشد - از هر جا باشد، خود را به حرم مىرساند و در درياى موّاج زائرانِ بيت غرق مىشود تا شايد به خيل اندك زائران وجه الله نايل گردد؛ چرا كه آن درياى معراج، حاجى واقعى نيست. به نقل كيمياى سعادت: «يكى از بزرگان. . . گفت: يك سال حج كردم. شب عرفه دو فرشته را خواب ديدم كه از آسمان فرود آمدند، با جامههاى سبز، يكى آن ديگرى را گفت: دانى كه امسال، حاج چند كس بودهاند؟ گفت: نه، گفت: ششصد هزار بودند. گفت: دانى كه حجّ چند كس پذيرفتند؟ گفت: نه. گفت: حج شش كس پذيرفتند و من از خواب در آمدم.»30
مؤيد رؤياى فوق، بيان امام سجاد (ع) است كه به هنگام وقوف در عرفات به زهرى فرمود:
«تعداد مردم را چقدر حدس مىزنى؟ پاسخ داد: چهار هزار و پانصد هزار. همگى با اموال خود به زيارت آمده و به درگاه حق مىنالند. فرمود: «چقدر ضجّهها و نالهها بسيار و حاجى كم است!»31 زهرى تعجب كرد. حضرت فرمود: صورتت را نزديك من آور. آنگاه دست بر صورتش ماليد و فرمود: بنگر، زهرى مىگويد: ديدم همه ميموناند. تنها در ميان هر ده هزار نفر يك انسان مشاهد كردم.»32
آنانكه به عزم زيارت كوى محبوب و به شوق ديدار روى معشوق «اهل و مال و فرزند فرو گذاشتند و خطر باديه احتمال كردند و بندهوار قصد حضرت كردند. . . در اين عبادت ايشان را كارها فرمودند كه هيچ عقل بدان راه نيابد.»33
آرى در اين سفر پر خطر- كه وسواسان خناس به رهزنى مىپردازند - آن چه هست، مفارقت اهل و وطن است و آنچه بايد باشد، مهاجرت شهوات و خُلقيات زشت و خود پرستى و خودنگرى است. اين مهاجرت از بيت نامعمور ابدان، به سوى بيت معمور ارواح و فرشتگان است.
حاجى بايد بداند كه عزم خود را بر امرى خطير جزم كرده و بايد همۀ مخاطرات آن را به جان خريدار گردد. در اين راه كسى موفق و كامياب مىشود كه از همتى عالى برخوردار باشد.
همتّ بلند دار كه مردان روزگار
از همت بلند به جايى رسيدهاند
در اين راه بايد نيت انسان، خالص و تنها لِوَجهِ الله باشد. بايد كوشيد كه از ريا - يعنى خودنمايى ديدارى - و سُمعه - يعنى خود نمايى شنيدارى - كاملاً به دور بود.
هر كسى - به ويژه حاجى - بايد بداند كه در بارگاه معشوق مطلق و در آستان حضرت حق، تنها قصد و عملى پذيرفته است كه خالص باشد.