27اگر در نزد اصحاب وجوب قصر متعيّن نبود؛ اولاً: چگونه است كه تقصير به همۀ اصحاب نسبت داده شده و چه وجهى در جواب ايشان به على بن مهزيار وجود خواهد داشت؛ و اصولاً چرا در جواب على بن مهزيار، او را مخير در قصر و اتمام ندانستند و ثانياً، كلام ابن مهزيار مبنى بر ضيق نفسش [قد ضقت بذلك حتى أعرف رأيك] معنا نخواهد داشت؛ چرا كه او يكى از افراد واجب تخييرى را امتثال كرده و از تكليف واقعى، برىء الذمه شده است.39
اشكال 3:
مرحوم اصفهانى (شيخ الشريعه) با اينكه مستفاد از اين دو روايت را شهرتِ عملى و فتوايى اصحاب ائمه: مىداند؛ اما اين شهرت را كاشف از عمل نكردن ايشان به روايات اتمام ندانسته و مى نويسد: «چه بسا مستند شهرت، عدم وصول روايات اتمام به دست ايشان باشد تا بر طبق مقتضاى آن فتوا دهند؛ چرا كه در آن زمان، بر خلاف عصر حاضر، همۀ روايات نزد همۀ راويان نبوده است.»40
* دليل دوم: صحيحۀ محمد بن اسماعيل بن بزيع است كه گويد:
«سَألتُ الرِّضَا (ع) عَنِ الصَّلاۀِ بِمَكَّۀَ وَ الْمَدِينَۀِ تَقصِيرٌ أو تَمَامٌ فَقَالَ قَصِّرْ مَا لَمْ تَعْزِمْ عَلَى مُقَامِ عَشَرَۀِ أيَّام. . .»41
بررسى دلالى
همان طوركه مرحومان وحيد بهبهانى، خويى و ميرزاى قمى فرمودهاند: «اين صحيحه صراحت دارد در اينكه مسافر بايد نماز خود را در مكه و مدينه مادام كه قصد اقامت ده روز نكرده شكسته بخواند.»42 البته مرحوم سبزوارى43 آن را ظاهر در وجوب قصر مىداند.
اشكال
در مقابل، برخى از فقها؛ مانند علاّمۀ حلى،44 صاحب وسائل،45 حكيم،46 صاحب جواهر47 و اصفهانى،48 معنا و مراد آن را بيانِ يكى از افراد واجب تخييرى مىدانند و منافاتى ميان اين روايت و ادلۀ تخيير و ارجحيت اتمام، قائل نيستند. محقّق حلّى اضافه مىكند كه: گويا امام (ع) مىفرمايد:
«وجوب تعيّنى اتمام در حق مسافر، تنها در جايى است كه قصد اقامت مىكند.»49
پاسخ مرحوم اصفهانى به اين اشكال
مرحوم اصفهانى، در ادامۀ بيان گذشته، پاسخى مطرح مىكند مبنى بر اينكه شايد ظاهر سؤال، قابل چنين حملى باشد؛ اما در پاسخ، امام (ع) «قَصِّرْ مَا لَمْ تَعْزِمْ عَلَى مُقَامِ عَشَرَۀِ أَيَّامٍ» ، مجالى براى تصرف در ظهور «قَصِّر» وجود ندارد و شكسته خواندن در جايىكه قصد اقامت نشده و اتمام در فرض قصد اقامت، متعيّن و ثابت است.50
* دليل سوم: در صحيحۀ على بن مهزيار از محمد بن إبراهيم حُضينى آمده است كه گفت:
«استَأمَرتُ أبَا جَعْفَرٍ8 فِى الإِتمَامِ وَ التَّقصِيرِ، قَالَ: إِذَا دَخَلتَ الحَرَمَيْنِ فَانْوِ عَشَرَۀَ أيَّامٍ وَ أتِمَّ الصَّلاۀَ، فَقُلتُ لَهُ: إِنِّى أقْدَمُ مَكَّۀَ قَبلَ التَّروِيَۀِ بِيَومٍ أو يَومَينِ أَو ثَلاثَۀٍ، قَالَ انْوِ مُقَامَ عَشَرَۀِ أيَّامٍ وَ أتِمَّ الصَّلاۀَ» .51
بررسى دلالى روايت
مرحومان وحيد بهبهانى و اشتهاردى52 در فرض «عدم قصد اقامت ده روز» ، روايت را دال بر تعيّن قصر مىدانند؛ و معناى حديث طبق بيان مرحوم وحيد، چنين است: «اتمام تنها در جايى مشروعيت دارد كه قصد اقامت دارى، اگر مىتوانى اقامت داشته باشى تمام بخوان و اگر نمىتوانى اقامت كنى، بايد قصر بخوانى.»53
كلام مرحوم شيخ طوسى در معناى روايت
در نگاه مرحوم شيخ، بهترين معنا از روايت، اين است كه بگوييم: «تمام خواندن نماز براى مسافر، با صِرف نيتِ اقامت ده روز امكان پذير است، هر چندكه علم به عدم اقامت داشته باشد و اين ويژگى از خصائص اين اماكن است.»54