13* قرينه نخست؛ قوام و معنا يافتن واژۀ «طواف» در جملۀ «وَ لْيَطَّوَّفُوا» به اين است كه طواف كننده احاطه بر چيزىكه پيرامون آن طواف مىكند (كعبه) ، داشته باشد؛ به عبارت ديگر، كعبه و خانهاى كه روى زمين با دست حضرت ابراهيم (ع) بنا شده، براى طواف محوريت و موضوعيت پيدا مىكند.
واژه شناسان، واژۀ طواف را اينگونه معنا كردهاند.
فيومى، دركتاب «مصباح المنير» ، طواف را به «دور زدن وگشتن پيرامون شىء» معنا كرده و گفته است: «طَافَ بالشىء «يَطُوفُ» «طَوْفًا» و «طَوَافاً» استَدَار بِهِ» ؛ «طواف كرد به چيزى؛ يعنى پيرامون آن مى گردد ومىچرخد.»9
ابن منظور نيز در «لسان العرب» اينگونه آورده است: «وطاف بالقوم وعليهم طَوْفاً. . . اسْتدار وجاء من نواحِيه. . . وطاف بالبيت وأَطافَ عليه دارَ حَوْله» ؛ «برقوم طواف كرد؛ يعنى آنان را دور زد و از نواحى آن آمد و خانۀ خدا را طواف كرد؛ يعنى برگرد آن چرخيد.»10
بنابر اين معنا، «طواف بالبيت» يعنى چرخيدن بر گِرد خانه.
* قرينۀ دوم ؛ حرف «باء» در «بالبيت» ، به معناى الصاق و تماس باشىء يا شخص است؛ خواه الصاق و تماس حقيقى باشد، خواه مجازى. تماس حقيقى مانند: «أمسَكتُ بِثَوبِهِ» يعنى پيراهنش راگرفتم. الصاق مجازى مانند: «مَرَرتُ بِزَيدٍ» يعنى به زيد برخوردكردم.11
بنابراين، طواف خانۀ خدا بايد الصاق به خانۀ خدا و احاطه برآن داشته باشد.
مؤيد مطلب فوق، آيات ذيل و رواياتى است كه ذكرخواهيم كرد:
1. وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِىَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .12
«و به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم و تعهد بستيم كه: خانه مرا براى طوافكنندگان واعتكاف كنندگان و ركوع و سجده كنندگان پاكيزه كنند.»
«عهد» ، به معناى «امر» است و «تطهير» به معناى «پاكيزه كردن خانه از هر گونه آلودگىظاهرى و باطنى» است. خداوند به ابراهيم و اسماعيل فرمان داد تا كعبه را از هر گونه شرك و كفر و هر رجس و پليدى كه در اثر بى مبالاتى مردم پيدا مىشود، پاكيزه كنند تا بندگان خدا، پيرامون آن طواف بگزارند.13
2. وَ طَهِّرْ بَيْتِىَ لِلطَّائِفينَ وَ الْقائِمينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .14
«پاكيزه كن خانهام را براى طواف كنندگان و قيام كنندگان به عبادت و ركوع كنندگانو سجده كنندگان.»
اين دو آيۀ شريفه كه در يكى ابراهيم و اسماعيل مخاطباند و در ديگرى ابراهيم، درصدد بيان اين مطلب است: «خانۀ خدا براى طواف كنندگان و عبادت كنندگان آماده شود.»
مرحوم طبرسى در «مجمع البيان» مىنويسد: «طائف به كسى مىگويندكه پيرامون چيزى بچرخد و طائفين به كسانى مىگويند كه پيرامون خانه مىچرخند.»15
بنابراين، ظهور اين آيات دليل برآن است كه كعبه براى طائف، موضوعيت و محوريت دارد و طواف بايد پيرامون خانۀ خدا انجام شود نه بر فضاى كعبه و صدق عرفى نيز مؤيد اين مطلب است.
از اينرو، با توجه به اينكه سطح طبقۀ بالاى مسجدالحرام، بلندتر از بام كعبه است، طواف كننده از طبقۀ بالا، احاطه و الصاق به كعبه نخواهد داشت و در عرف، به طواف او، «طواف البيت» صدق نمىكند. بلكه طواف او بر فضاى كعبه است.
بالاخره، آيا طواف بر فضاى كعبه، «طواف بالبيت» محسوب مى شود يا نه؟ پرسشى است كه در ادلّۀ جواز، به پاسخ آن خواهيم پرداخت.
پاسخ به اين استدلال
چند پاسخ به اين استدلال داده شده است:
1. در مقالهاى پژوهشى - فقهى، به قلم يكى از علما در بارۀ «طواف از طبقۀ اول مسجد الحرام» آمده است: