14«گرچه ظهور كلام مثلاً «طاف بالمكان» آن است كه بايد آن مكان را محور طواف خود قرارداد، نه جاى بالاتر يا پايينتر از آن را، ليكن روايت (مرسلۀ صدوق را كه ذكر خواهيم كرد) ، حاكم بر آن است و به تفسير و توسعۀ چيزى پرداخته است كه قابليت توسعه را دارد؛ چنانكه ادلّۀ استقبال هم در وجوب محاذات نماز با نفس كعبه ظهور دارد و حداقل براى حاضران در مسجد الحرام چنين است، ولى روايت دست كم صلاحيت توسعه در استقبال را دارد و با توجه به اين نكته كه مورد و متعلّق تكليف در هر دو مسأله (طواف و استقبال) ، كعبه مىباشد، جدّاً بعيد به نظر مىرسد كه تفاوتى ميان اين دو وجود داشته باشد.»16
در پاسخ مىگوييم: اينكه مرسلۀ صدوق بتواند حاكم براستدلال برآيۀ شريفه باشد، جاى بحث دارد.
2. شايد گفته شود در عرف، بر طواف از طبقۀ دوم نيز طواف صدق مىكند و طواف افراد معذور - كه راهى جز چرخيدن در طبقۀ فوقانى ندارند - مصداق طواف شمرده مىشود.
3. نمىتوان طواف برگِرد بيت عتيق را، تنها به طواف پيرامون مكان كعبه و يا فضاىآن منحصر كرد، بلكه آيۀ شريفه در پى اثبات اين مطلب است كه طواف بايد بر گرد اين خانه انجام گيرد، نه خانههاى ديگر؛ به عبارت ديگر، يعنى برگِرد خانهاى طواف كنيد كه ظاهر و باطن آن پاكى است و قداست دارد و دو پيامبر خدا مأمور به طهارت آن شدهاند. پس آيات ياد شده درصدد نفى طواف بر فضاى كعبه نيستند و در منطق گفتهاند: «اثبات شىء نفى ماعدا نمىكند» .
2. روايات
روايات بسيارى با اسم اشاره و با تعبير «مَن طَافَ بِهَذَا البَيتِ» يا «طَافَ بِالْبَيْت» آمده است كه ظهور در طواف برگِرد كعبه دارد و معناى اين ظهورآن است كه طواف از طبقات فوقانى و فضاى كعبه جايز نباشد.
اين روايات در باب 4، استحباب تكرار طواف و باب 26 قضاى حاجتِ مؤمن (از ابواب طواف) آمده است كه به بيان برخى از آنها مىپردازيم:
1. در صحيح ابن ابى عمير از امام باقر يا امام صادق 8 چنين آمده است:
«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِى الْعِلَلِ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ سَعْدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِىِّ بْنِ حَدِيدٍ، عَنِ ابْنِ أَبِى عُمَيْرٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحَدِهِمَا8. . . فَخَلَقَ اللهُ الْبَيْتَ فِى الأرْضِ وَ جَعَلَ عَلَى الْعِبَادِ الطَّوَافَ حَوْلَهُ» .17
«. . . پس خداوند كعبه را در زمين پديد آورد و بر بندگان تكليف كرد گِرد آن بچرخند.»
كلمه «حَولَهُ» در اين روايت، دليل برآن است كه «بيت» در روى زمين موضوعيت ومحوريت يافته و طواف دور آن بر بندگان لازم شده است.
روايت از لحاظ سند مشگلى ندارد. همۀ راويان حديث ثقه هستند.
2. صحيح اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) :
«وَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ، عَنْ أَبِى عَبْدِ اللهِ (ع) قَالَ: قَالَ مَنْ طَافَ بِهَذَا الْبَيْتِ طَوَافاً وَاحِداً، كَتَبَ اللهُ لَهُ سِتَّۀَ آلاَفِ حَسَنَۀٍ وَ مَحَا عَنْهُ سِتَّۀَ آلاَفِ سَيِّئَۀٍ وَ رَفَعَ لَهُ سِتَّۀَ آلاَفِ دَرَجَۀٍ حَتَّى إِذَا كَانَ عِنْدَ الْمُلْتَزَمِ - فَتَحَ لَهُ سَبْعَۀَ أَبْوَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّۀِ - قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ، هَذَا الْفَضْلُ كُلُّهُ فِى الطَّوَافِ؟ قَالَ نَعَمْ، وَ أُخْبِرُكَ بِأَفْضَلَ مِنْ ذَلِكَ قَضَاءُ حَاجَۀِ الْمُسْلِمِ أَفْضَلُ مِنْ طَوَافٍ وَ طَوَافٍ حَتَّى بَلَغَ عَشْراً» .18
«اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) چنين نقل مى كند: كسى كه برگرد اين خانه يك طواف كند خداوند شش هزار حسنه در نامۀ عمل اومىنويسد وشش هزارگناه از او محو و نابود مىكند وشش هزار درجه به وى مىدهد. همين كه به ملتزم رسيد، هفت درِ بهشت را به روى او مىگشايد.
اسحاق بن عمار با شگفتى مىپرسد: فدايت شوم، همۀ اينها ثواب طواف است؟ امام (ع) فرمود: آرى. به بيشتر از اين به تو خبر دهم وآن برآوردن حاجت مسلمان است كه برتر ازطواف و طواف، تا به ده رسيد!»