11شاهد ديگر اطلاق كلمۀ عتيق بر بيت الله50 است. عتيق در لغت به چيزى گويند كه هم قدمت تاريخى دارد و هم از قداست برخوردار است.51 از اين رو، به چيزى كه يكى از اين دو را نداشته باشد عتيق اطلاق نمىگردد.
پس كعبه با سابقهترين معبد و با ارزشترين مكان، در روى زمين است؛ جايى كه از ساليان بسيار دور انبيا و اوليا و بندگان خدا در آنجا به عبادت خدا مشغول بودهاند و آن فضا را با عبادت خود معطّر و منوّر و قداست بخشيدند؛ مكان مقدسى كه واضع آن خداوند متعال است، چون كه در جمله «
وضع للناس » نايب فاعل مردم قرار داده شده است، پس واضع كسى غير از مردم خواهد بود.
ب) خانه خدا
در بحث قبل اثبات شد كه كعبه اولين معبد عمومى در روى زمين و با ارزشترين مكان است؛ اما مشخص نگرديد كه اين خانه متعلق به كيست. در اين بخش با استناد به آيات الهى استنباط خواهد شد كه كعبه خانه خداست: وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ. . . ؛52 وَ إِذْ بَوَّأْنا لإِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ. . . .53
در عظمت اين خانه همين بس كه خود خداوند متعال در اين دو آيه آن را مباركه، به خودش نسبت داد و اين تنها خانهاى است كه به خداوند اسناد داده شده و در جاى ديگرى حضرت ابراهيم (ع) اين خانه را به خداوند منان نسبت داد؛ رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ .54
از آنجايى كه عظمت و عزت خداوند قابل تصور نيست، خانهاى را كه خود خدا به خودش نسبت داد هم قابل تصور نخواهد بود از اين رو دو تن از بهترين بندگان خود - يعنى ابراهيم و اسماعيل - را مأمور تطهير آن كرد؛ چرا كه اين خانه متعلّق به اوست هر كسى نمىتواند آن را تطهير كند؛ چنان كه مشركين به احترام اين خانه حق ورود در آن، بلكه نزديك شدن به آن را ندارند: إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ .55
بلكه مسلمانان و مؤمنان هم بدون جواز عبور و لباس احرام و رمز مخصوص حق ورود ندارند و اگر به اشتباه عبور كردند بايد برگردند. اگر به موسى خطاب شد: فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً 56؛ «اى موسى اين سرزمين مقدس طوى است، كفشهايت را درآور.»
اما زائر خانه خدا هنوز به وادى مقدس (كعبه) نرسيده، بلكه فرسنگها مانده، بايد كفش و كلاه و. . . را در آورد؛ زيرا خانه، خانۀ خداست و به خاطر همين خانه است كه منطقۀ حرم، امن الهى و مقدس و محترم شمرده شده كه شامل شهر مكه و بخشى از اطراف آن مىگردد و داراى احكام و خصائص ويژهاى شده است.
پس كعبه خانۀ57 خداست و سفر حج حركت به سوى بيت الله است. از اين رو هركس در رو روى كرۀ زمين بخواهد به زيارت خانه خدا برود، بايد آهنگ حج كند و از آنجاكه سفر حج الىالله است، هركس بخواهد صاحبخانه را با چشم دل ببيند، بايد از نزديك مهمان او شود؛ مگر مىشود كسى به مهمانى برود، آن هم مهمانى چند روزه و بر سر سفرۀ اكرام او بنشيند، اما وجود ميزبان را احساس نكند و با چشم دل نبيند؛ هم چنان كه حسين بن على (ع) در دعاى عرفه فرمود: «
عَمِيَتْ عَيْنٌ لاَ تَرَاك » .
ج) كانون توحيد
وَ إِذْ بَوَّأْنا لإِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ .58
از وقوع نكره در سياق نهى - كه مفيد عموم است - برداشت مىشود كه جايگاه كعبه بر توحيد صرف بنا شده است كه هيچ نوع شركى؛ اعم از شرك جلى و خفى در آن مكان نبايد راه داده شود و از سوى ديگر با توجه به اين كه كلمه «أن» در أَنْ لاَ تُشْرِكْ بِي أن مفسّره است؛ يعنى اين جمله، تفسير تبوئه