8به يقين، اين همه تأكيد بر تكبير و تحميد و تهليل و تسبيح، براى اين است كه در خانۀ حق و مشاعر، جز به ياد خدا نباشيد و جز نام خدا و حمد و ثناى او نگوييد.
ذكر مكرر و سرّ آن
دستور اين بود كه به قدر تلاوت سورۀ بقره، بر بالاى كوه صفا، رو به كعبه بايستيم و حمد و ستايشى در خور مقام داشته باشيم. براى همين، ادعيه و تعاليم رسيده از ناحيۀ ذات مقدس امامان معصوم شيعه، غنايى بايسته دارد كه هم فرهنگ و ادب دعا را به ما مىآموزد و هم چگونگى نيايش و راز و نياز با خدا را.
وقتى تكبير و تهليل گفتى و تحميد و تسبيح خواندى، با جملاتى بلند به حمد و ستايش حق بپرداز. حال، سرّ اين ذكر مكرر چيست؟ شايد يكى از موارد زير و يا همۀ آنها باشد:
1. طاعت، امرِ تعبّدى و عمل به فرمان است و چون عدد معين از ذكر را خواستهاند، معلوم مىشود آن عدد خاص مطلوب و محبوب خدا است.
2. در باطن هر امرى و حقيقت هر عددى، اثرى است خاص در عالم تكوين و تشريع و آن سرّ مستور است. اگر چه ما از آن سرّ نهان بى خبريم، ليكن با حفظ آن عدد در اذكار و اعمال، از تأثير تكوينى و تشريعى آن بهرهمند خواهيم شد.
3. گذشته از اينكه ذكرى را با عددى خاص گفتن، خود موجب توجه بيشتر به ذكر است، موجب تعمّق بيشتر و ژرف انديشى نيز مىگردد؛ زيرا ذاكر متوجه ذكر مى شود تا به عدد مطلوب برسد وآن عدد خاص را درك كند و رعايت نمايد.
4. «ذكر» به هر شمار و عدد كه باشد پذيرفته است؛ چرا كه حق تعالى فرمود: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللهَ ذِكْراً كَثيراً . پس مطلوب حق تعالى ذكر كثير است.
5. تكرار ذكر، موجب استغراق درآن مىگردد؛ همانطوركه در عرفان گفتهاند: استغراق در ذكر موجب رفع حجاب است و نيزگفتهاند موجب رفع حجاب، بسيار است.
اكنون لازم است به شرح اذكار مهمى كه در بلنداى صفا وارد شده، بپردازيم شايد اهل ذكر را فايده رساند كه از پوسته عبور كنند و به مغز و محتوا برسند:
1- الله اكبر:
تكبير گفتن، بزرگ شمردن حق تعالى است و مضمون تكبير، تنزيه حق است از حصر و تقييد، كه او حقيقت وجود و منزّه از هر تعين و ماهيتى است و مطلقِ غير مقيد است، بلكه منزّه است از توصيف صفاتِ زايد برذات؛ چنانكه در كلام خدا آمده است: سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُون. . . ؛8 «منزّه است پروردگار تو، پروردگار عزّت (و قدرت) ، از آنچه آنان توصيف مىكنند.» و بدين جهت در حديث آمده است:
«اللهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ» ؛ «خداوند بزرگتر از آن است كه وصف شود.» يعنى در وصف نمىگنجد. لذا تكرار تكبير به صدبار و بيشتر، در فراز و بلنداى كوه صفا، ياد آور چنين معنايى است و اينكه سرآغاز اين اذكار الله اكبر است گويا در همان آغاز اعلام مىدارد كه: خدايا! تو برتر از وصفى و ما عاجز و ناتوان از وصفِ تو.
2- الحمد لله:
هر ستايشى؛ چه براى خدا باشد و چه براى غير خدا، در واقع ستايش خدا است؛ زيرا حمد؛ چه بر فضايل باشد و چه بر فواضل، آغاز و انجام همه، بازگشت به خدا است؛ زيرا هرچه از آنها در نزد خلق است، همه امانت و عاريۀ اوست. پس همۀ ستايشها بازگشت به او دارد وهر مدح و ثنايى به او