7امام صادق (ع) فرمود:
«ثُمَّ اخْرُجْ إِلَى الصَّفَا مِنَ الْبَابِ الَّذِي خَرَجَ مِنْهُ رَسُولُ اللهِ (ص) وَ هُوَ الْبَابُ الَّذِي يُقَابِلُ الْحَجَرَ اْلأَسْوَدَ حَتَّى تَقْطَعَ الْوَادِيَ وَ عَلَيْكَ السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ. . .» . 5
«آنگاه به جانب صفا بيرون رو، از همان درى كه پيامبر خدا بيرون رفت و آن در روبه روى حجر الأسود است، تا آن وادى را طى كنى و آرام و با وقار و با طمأنينه باش.»
پس بايد از راهى كه پيامبرخدا (ص) رفت برويم تا در عمل بنمايانيم كه پيرو سنت پيامبريم؛ روشن است كه هر آنچه بخواهد به عنوان عبادت انجام گيرد، بايد به فرمان خدا و طبق سنت پيامبر باشد و بايد مسير را مانند آن حضرت، آرام و با وقار طى كنيم.
براى انجام «سعى» ، وقار و طمأنينه لازم است؛ زيرا پيامد آرامش ظاهرى، طمأنينۀ باطنى است، تا فرصتى براى زائر پيش آيد كه بعد از طواف و نماز و سعى، به خويشتن نيز بپردازد. گويا دعوت به تضاد است! با سكينه و وقار، انجام سعى و تلاش!
اكنون حركت كن تا فرصتى بيابى كه فكر كنى چه كردهاى و چه گفتهاى و بنا دارى چه كنى. در حركات خود تأمل كن و از شتابزدگى كه موجب بى دقتى است بپرهيز و با آرامش ظاهرى فاصلۀ ميان دو كوه را طى كن تا آرامش باطنى بيابى. . .
«. . . فَاصْعَدْ عَلَى الصَّفَا حَتَّى تَنْظُرَ إِلَى الْبَيْتِ وَ تَسْتَقْبِلَ الرُّكْنَ الَّذِي فِيهِ الْحَجَرُ الأَسْوَدُ وَاحْمَدِ اللهَ وَ أَثْنِ عَلَيْهِ ثُمَّ اذْكُرْ مِنْ آلاَئِهِ وَ بَلاَئِهِ وَ حُسْنِ مَا صَنَعَ إِلَيْكَ مَا قَدَرْتَ عَلَى ذِكْرِه. . .» . 6
«از كوه صفا بالا برو تا آنجا كه خانۀ خدا را ببينى و بربلنداى آن بايست و روبه گوشهاى كن كه حجر الأسود در آن است و حمد و ثناى خدا گوى و تا مىتوانى نعمتها و نيكىهاى خدا را كه در حق تو كرده، ياد آور.»
سعى، بخشى از حج و عمره است و ما فرمان يافتهايم كه سعى كنيم و با نگاه خود از فراز صفا بركعبه، ميان طواف و سعى پيوندى بزنيم و «سعى» را با «طواف» ارتباط دهيم و اين پيوند با دعا و حمد و ثناى حق ايجاد مىگردد. اكنون مقدارى نه اندك، بركوه صفا بايست؛ به مقدار قرائت سورۀ بقره با ترتيل. آنگاه براى بر شمردن و يادآورى نعمتها و نيكىهاى خدا بر خود، قدرى تأمل كن. . .
از اين فرمان و دستور، چند نكته به دست مىآيد:
1. صفا، جايگاه و ايستگاهى است براى انديشيدن؛ در حديث آمده است: به مقدار خواندن سورۀ بقره - طولانىترين سورۀ قرآن - بر بالاى صفا بايست و حمد و ثناى خدا گوى و نعمتهاى خدا را يك به يك به ياد آور. نزديك به يك ساعت تفكّر، انديشيدن و به خود آمدن!
2. حمد و ثناى حق گفتن؛ مگر عبادت، جز حمد و ثناى حق است؟ ! از فرازكوه صفا چشم به كعبه دوختن و شكوه و عظمت را در طواف موحّدان نگريستن، زائر را جز به ستايش و ثنا وا نمىدارد.
آرى، بر بالاى صفا ايستادن و حمد و ثناى خدا گفتن، توقفى است آگاهانه و نتيجهاش انديشيدن در عظمت خدا است و حمد و ستايش الهى.
3. نعمتها و آزمايشهاى الهى را ياد آورى كردن؛ نعمتهاى حق را در برابر حق برشمردن وبهگونهاى اقرار واعتراف به اينكه آنچه دارم از خداست و اعتراف به اينكه وجود و هستىام و ايمان و باورم اسلام است و دينم و دارايىها و توفيقاتم همه از حق تعالى است و چه نيكىها كه در حقم نمود، توفيق حجّم داد تا اداى واجب كنم، طواف و سعى نمايم و بر فراز كوه صفا برآيم و. . . همه از كنز رحمت و خوان نعمت او است.
- «ثُمَّ كَبِّرِ اللهَ سَبْعاً وَ احْمَدْهُ سَبْعاً وَ هَلِّلْهُ سَبْعاً» . 7
«آنگاه هفت تكبير بگو، هفت بار حمد بخوان و هفت مرتبه لاَ الله إلاّ الله سر ده.»
و بعد از خواندن چند دعاكه در اين زمينه وارد شده، صد مرتبه بگو «الله اكبر» ، صد مرتبه «لاَإلَه إلاّ الله» ، صد مرتبه «الحمدُ لله» و صد مرتبه «سبحان الله» .