9برآمد. به همين جهت با توصيۀ جبرئيل احرام حج به تن كرد و نخستين گام براى دست يافتن به جايگاه واقعى خود را با استوارى و آگاهى برداشت.
هر حج گزار ديگر نيز به تبعيت از آدم و همۀ صالحان و شايستگان، با احرام، گامى نو براى كسب معرفت بيشتر و دستيابى به مقام برتر بر مىدارد و عزم بيت المعمور مىكند تا دل و جان خويش را آباد و نورانى سازد.
روشن است كه احرام، درسها، حكمتها و اسرار فراوان دارد كه در اينجا و با توجّه به داستان حضرت آدم ( هبوط و بى پوششى و احرام حج و. . .) ، به بُعد خود شناسى و منزلت يابى در احرام اشاره مىشود:
از واقعيتهاى دينى و آموزههاى قرآنى، داستان پرفراز و فرود حضرت آدم (ع) و هبوط و نزول او از جايگاه و مقام والاى خود و قرار گرفتن در دار ابتلا و امتحان و جهان علم و عمل است.
پيوند داستان حضرت آدم (ع) با مبحث حج و به خصوص شناخت نفس و منزلت يابى در آن، رواياتى است كه اشعار مىدارد حضرت آدم (ع) پس از هبوط و قرار گرفتن در زمين و اذعان و اعتراف به اشتباه خود، با راهنمايى جبرئيل (ع) ، عزم كوى دوست نمود و به نيت حج و زيارت خانۀ خدا احرام بست و در آنجا بود كه توبه كرد و توانست به مقام و منزلت واقعى خويش، هر چند در اين دنيا بازگردد و خليفۀ حضرت حق بر روى زمين باشد.
على ابن ابراهيم از صادق آل محمد (ع) چنين روايت مىكند:
«پس از آنكه آدم (ع) در زمين صفا از مفارقت بهشت، كه در جوار حق تعالى بود، درحال سجده چهل روز گريست، جبرئيل بر وى نازل گرديد و گفت: اى آدم، چرا اينچنين مىگريى؟ !
آدم گفت: اى جبرئيل، چگونه نگريم، در حالى كه خداوند مرا از جوار خود دور ساخت و به زمين (هبوط كردم و) فرود آمدم.
جبرئيل گفت: اى آدم، توبه كن. آدم گفت: چگونه توبه كنم؟ !
آن گاه خداوند در محل كعبه قبّهاى از نور برايش پديد آورد و نور آن اطراف مكّه و كوههايش را روشن ساخت. پس آنجا مُحرم شد و جبرئيل (ع) مأمور گرديد كه بر آن مكان علامت و نشانى بگذارد و گفت: اى آدم، برخيز و غسل كن و محرم شو (أَمَرَهُ أَن يغسل و يحرِمَ) و روزى كه آدم (ع) از بهشت هبوط كرد، اوّل ماه ذى قعدۀ الحرام بود و روزى كه مُحرم شد و داخل در عرفات گرديد روز هشتم ماه ذى حجه بود و مأمور شد به تلبيه و چون ظهر روز عرفه شد، مأمور گرديد غسل كند و پس از نماز عصر خداوند كلماتى به وى القا كرد و آن كلمات چنين بود:
«
اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ اعْتَرَفْتُ بِذَنْبِي فَاغْفِرْ لِي إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ »
.
آدم (ع) با حال گريه و مناجات در عرفات ماند و بعد از غروب به سوى مشعر الحرام روان گرديد و چون صبح شد، خدا را به كلماتى خواند و خداوند توبهاش را پذيرفت. . .»13
پوشش ظاهرى و باطنى
شخص مُحرم لباسهاى خود را به دور مىافكند و لباس احرام به تن مىكند. اين نشانگر آن است كه در سفر حج، كه آغاز يك سير روحى و معنوى است، نياز به تغييرات و دگرگونىهايى در ظاهر و باطن انسان است. به همين جهت توجّه او را به پوشش ظاهرى و باطنى جلب مىكند.
قرآن كريم دستورات و برنامههاى سازندهاى براى انسان ها بيان مىكند كه در حقيقت دنبالهاى است از برنامههاى آدم در بهشت. نخست به مسأله لباس و پوشش بدن كه در سرگذشت آدم نقش مهمى داشت اشاره كرده مىفرمايد: «اى فرزندان آدم، ما لباس بر شما فرو فرستاديم كه اندام شما را مىپوشاند و زشتىهاى بدنتان را پنهان مىسازد» ؛
يا بَني آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُواري سَوْآتِكُمْ. . . ولى فايدۀ اين لباس كه براى شما فرستادهايم تنها پوشانيدن تن و مستور ساختن زشتىها نيست بلكه لباس تجمّل و زينت نيز فرستاديم كه اندام شما را زيباتر از آنچه هست نشان مىدهد.14
قرآن، به دنبال اين آيه كه دربارۀ لباس ظاهرى سخن گفته، بحث را به لباس معنوى كشانده و آنچنان كه سيرۀ قرآن در بسيارى از موارد است هر دو جنبه را به هم مىآميزد و مىگويد: «لباس پرهيزگارى و تقوا از آن هم بهتر است» وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَير. . .) . تشبيه «تقوا و پرهيزگارى» به «لباس» تشبيه بسيار رسا و گويايى است؛ زيرا همان طور كه لباس بدن انسان را از سرما و گرما حفظ مىكند و سپرى است در برابر بسيارى از خطرها و عيوب جسمانى را مىپوشاند و زينتى