10است براى انسان، روح تقوا و پرهيزگارى نيز افزون بر پوشانيدن بشر از زشتى گناهان و حفظ بسيارى از خطرات فردى و اجتماعى، زينت بزرگى براى او است و بر شخصيت و هيبت او نيز مىافزايد.15
جامۀ تقوا شما را بهتر است
در آيۀ
وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْر. . . ، پس از بيان لباس ظاهرى و پوشاندن عيوب ظاهر، به ذكر لباس باطن پرداخته است؛ چيزى كه زشتىهاى باطن را مىپوشاند و آدمى را از شرك و گناه، كه باعث رسوايى او است باز مىدارد. تأثر و انفعالى كه از كشف عورت ظاهرى و باطنى به انسان دست مىدهد، از يك سنخ است، با اين تفاوت كه تأثير از بروز معايب باطنى بيشتر و ناگوارتر و دوامش زيادتر است؛ زيرا حسابگر آن مردم نيستند، بلكه خداى تعالى است و نتيجۀ اثر هم اعراض مردم نيست؛ بلكه شقاوت و بدبختى دائمى و آتشى است كه به دلها سرايت مىكند و به همين دليل لباس تقوا از لباس ظاهر بهتر است.
براى تتميم و تكميل اين نكته، به دنبال جملۀ مزبور فرمود:
ذلِكَ مِنْ آياتِ اللهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُون 16در اين جمله، لباس را كه انسان به استفاده از آن هدايت شده، آيتى الهى شمرده كه اگر انسان به دقّت در آن بنگرد، خواهد فهميد كه در باطن او معايب و نواقصى است كه آشكار شدنش باعث رسوايى او است و آن معايب عبارت است از رذايل نفسى كه اهميتش به مراتب بيشتر از معايب ظاهرى است و پوشاندنش واجبتر از پوشاندن عيب و عورت ظاهرى مىباشد و نيز خواهد فهميد همان طوركه براى پوشاندن معايب ظاهرى لباس هست، براى پوشاندن معايب درونى نيز لباسى وجود دارد و آن همانا لباس تقوا است كه خداوند به آن امر فرموده و به زبان انبياى بزرگوار، براى بشر بيان كرده است.
گفته شده، از جملۀ شعارهاى بت پرستان مكّه آن بود كه هنگام طواف خانۀ كعبه عريان و بدون لباس طواف مىكردند و مىگفتند: در لباس، كه درآن پروردگار را معصيت كردهايم، طواف نخواهيم كرد؛ همچنانكه آدم و حوّا عارى از لباس شدند!17
اما قرآن مىفرمايد: «
ولباس التقوى ذلك خير » يعنى نيروى تقوا و ايمان و پرهيز از شرك و رذايل اخلاقى و ترك گناهان، بهترين شعار روحى و حقيقت انسانى است و همچنان كه عريان بودن بدن در انظار، عيب و نشانۀ رذالت و بى خردى است و بشر بهطور فطرى از آن منزجراست، همينطور شرك و رذايل اخلاقى، بىبهره بودن از مقام انسانى است. . .
اى بنى آدم فرستاديم ما
پس به حكم خرد، لباس و پوشانيدن بدن، زينت است و بهرهاى است از خرد و لوازم انسانيت؛ همچنين پاكيزه ساختن روان انسانى از شرك و رذالت خلقى، زينت و صفاى حقيقى و نيل به مقام انسانى است با اين تفاوت كه لباس زينت ظاهر است؛ ولى ايمان و تقوا زينت حقيقى و كمال معنوى و هميشگى است.
كندن لباسهاى دنيوى
در نخستين عمل واجب حج (احرام) ، حج گزار با حضور در يكى از ميقاتها، لباسهاى دنيوى و مادى را از تن به در مىآورد و لباس پاك و سفيدى مىپوشد و مُحرم مىشود. احرام بستن به معناى آمادگى براى آغاز يك حركت و سير عظيم روحى و معنوى و تلاش در جهت رسيدن به كمال و منزلت واقعى است؛ به عبارت ديگر احرام، انقطاع از دنيا و لغزشها، معصيتها و آغاز حياتى طاهر و طيب است.
حج گزاران، طبق فرمان دين، لباسها و پوششهاى خود را به در مىآورند و چيزى از گذشته را به عنوان ساتر قرار نمىدهند. البته آنان بايد متوجه اين نكته باشند كه به جهت وسوسههاى شيطان و معصيت و لغزشهاى مداومشان، پوشش باطنى و نورانى از آنان زدوده شده و در واقع ايشان ساتر و پوشش ندارند؛ زيرا لباس معصيت و گناه، پوشش واقعى نيست، بلكه عين رسوايى و عريانى است. همانگونه كه برخى از مشركان عرب نيز به اين نكته واقف شده بودند و مىگفتند جامهاى كه در آن معصيت مىكنيم نه روا باشد كه به آن طواف خانه كعبه كنيم. البته آنان تنها به ظاهر امر توجه مىكردند در حالىكه