19تطبيق حج انفسى مربوط به انسان صغير بر حديث: 1مراد از كعبه، كه اوّلين بيتى است كه ظاهر شده است، قلب انسان است و ظهور آن بر ماء تعلّق روح به نطفه و بدن مادى است.
خلقت آن، عبارت از خلقت قلب انسانى قبل از روح حيوانى است و قبل از زمين بدن كه ممكن است از آن تعبير به دو هزار سال بشود. از آنجا كه بدن طفيل روح است، پيدايش و رشد آن براساس تدبير روح صورت مىگيرد. لذا مراد از اوّلين بيت، كه مبارك است قلب معنوى است كه هرگونه بركتى است از اوست و هر تدبير و هدايتى نسبت به مراتب دانى انسانى است، از قلب انسان سرچشمه مىگيرد. حجّ اين بيت، از سوى خدا مقدر است و انسان بايد راهى به درون باز كند؛ وَللّٰهِِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً 2كسى كه به اين مسير برود و در اين راه گام نهد، بر آيات، اسرار و حقايق معنوى واقف مىشود و براى خود زاد اخروى بر مىگيرد. چنين كسى به علوم حقيقى و موت ارادى نائل آمده و حجابها را يك به يك پشت سر مىگذارد و به تدريج به مدينۀ واقعى و كعبۀ مقصود گام مىنهد و اين حج انفسى است و حج انسانهاى با ايمان و اهل حقيقت است.
از منظر عرفانى، حج دو گونه است: 3يكى «حج غيبت» و ديگرى «حج حضور» ؛ كسى كه در مكه است اما از صاحب خانه غايب، همانند كسى است كه در خانۀ خود است؛ زيرا هر دو در غيبت است و كسى كه در خانه خود حاضر باشد همانند آنكه در مكه حاضر است. اما حضور در مكه از حضور در خانه اولى است؛ لذا حج جهادى است براى كشف و مشاهده و از اين رو، مقصود حج، ديدن خانه نيست بلكه رؤيت و شهود صاحب خانه است.
عارفان براى حج و مقام ابراهيم دو مقام معتقدند: 4يكى «مقام تن» و ديگرى «مقام دل» ؛ مقام تن، احرام، دخول به حرم، طواف، نماز، سعى، تقصير، مزدلفه، رمى، هَدى، وقوف به منا و رمى جمرات است. اما مقام دل كه اشاره به باطن حج دارد، مقام خُلّت ابراهيم است. در اين موضع، حاجى بايد از عادات اعراض كند، به ترك لذات بپردازد، از ذكر غير او احرام بندد و از تمامى ما سوا اجتناب كند، سنگ به هواى نفس زند تا به مقام امن الهى و رمى از اغواى شيطان نايل شود؛ إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ . 5آنگاه كه ابراهيم به مقام خلّت رسيد و خليل اللّٰه نام گرفت، از علايق گذشت و دل از غير او بگسست. آنگاه كه ابراهيم به منجنيق آمد و او را به سمت آتش پرتاب كردند، جبرئيل آمد و از او پرسيد: آيا حاجتى دارى؟ ابراهيم پاسخ داد: «أمّا إِلَيْكَ فَلاٰ» ، سپس جبرئيل پرسيد: از