10ناصرخسرو آن را به نظم درآورده است.
حاجيان آمدند با تعظيم
شاكر از رحمت خداى رحيم. . .
وى سپس به بيان چهار بيت شعر عربى مىپردازد كه ترجمۀ آن چنين است:
روزى كه حاجيان از منا به مكه كوچ مىكنند و شتران سرخ موى به حركت در مىآيند و حُدىخوانان، با نغمه و آهنگ خود، شتران را به شتاب وا مىدارند، از محبوب خود مىپرسم آيا مىدانى كه كجا بايد رحل اقامت افكند؟
من حج و مناسك و عمرهام را تباه كردهام و با مشغلهاى كه برايم پيش آمده، از حج بازماندهام، بايد به خانه برگردم و خود را براى حج سال آينده آماده كنم كه اين حج پذيرفته نشده است.
سپس داستان جوانى را ذكر مىكند كه در سرزمين عرفات، ابتدا حال دعا را از دست داده بود و پس از چندى، تا مىخواست دعا كند نعرهاى كشيد و روح از تنش جدا شد.
مقصود مردان از پيمودن بيابانها و باديهها، ديدن حرم نيست بلكه مجاهدهاى است جهت آن شوق بىقرار و محبّت بىشمار.
و جوان ديگرى در سرزمين منا قربانى نكرده بود و مىگفت: بار خدايا! من مىخواهم نفس خود را قربان كنم، آنگاه با انگشت به گلو اشاره كرد و از دنيا رفت.
وى سپس حج را به حج غيبت و حضور تقسيم مىكند و مىگويد: كسى كه در مكه باشد و خدا را نبيند، با زمانى كه در خانه نشسته، فرق نمىكند و هيچ يك از اين غيبتها بر ديگرى فضيلتى ندارد و كسى كه در خانۀ خود خدا را حاضر مىبيند با آنكه در مكه در محضر پروردگار است، فرقى ندارد و حج مجاهدهاى است تا انسان به مشاهده برسد.
كشف الحجاب الثامن في الحجّ، قوله تعالى: . . . وَ لِلّٰهِ عَلَى النّٰاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطٰاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً. . . و از فرايض اعيان 1يكى حج است بر بنده، اندر حال صحّت عقل و بلوغ و اسلام و حصول استطاعت و آن حُرم 2بود به ميقات و وقوف اندر عرفات و طواف زيارت به