34او را بعد از آن و چون نزد مقام ابراهيم عليه السلام دو ركعت نماز خواند، بنويسد براى او دو هزار ركعت مقبوله. 15 - [ حضرت ] صادق عليه السلام فرموده: بهدرستى كه خداوندِ عالم را در اطراف كعبه، صد و بيست رحمت است: شصت رحمت از آنها بهجهت طواف كنندگان او، چهل از براى نماز خوانندگان، و بيست رحمت از براى نظر كنندگان به سوى كعبه. 2ن - سعى
1 - موعظه؛ بدان كه چون حج كننده، بهجهت سعى، به ميدان صفا و مروه آيد، بايد متذكّر شود كه: اينجا شبيه است به ميدانى كه در بارگاه پادشاهى واقع باشد كه بندگان در آنجا آمد و رفت مىكنند؛ گاهى مىآيند و گاهى مىروند و بهجهت اظهار اخلاص خدمت و اميد نظرِ رحمت، در آنجا تردّد مىنمايند (مثل كسىكه به خدمت پادشاهى رسيده باشد و بيرون آمده باشد و نداند كه پادشاه در حقّ او چه حكم خواهد كرد. پس در درِ خانه آمد و رفت مىكند كه شايد در يك مرتبه بر او ترحّم نمايد) و در آنجا ياد آورَد آمد و رفت خود را در عرصات محشر، ميان دو كفّۀ ميزان اعمال خود و در هروله بهياد آورَد فرار كردن نفوس را از عيوب خودشان در وادى محشر و خود را چنين داند كه با اين حركت سريعه، از هوا و هوس خود فرار مىكند و از حول و قوّۀ خود بيزار مىشود و نفس خود را مهيّا نمود به مبذول داشتنِ اركان وجود در اطاعت الٰهى، و تجنّب از تكبّر و خودپرستى (كه منافات با عالم بندگى و خداپرستى دارد) ، و در صدد تكميل وجود خود باشد در معنى، به مباشرت هر قسم از عبادت كه بوده باشد، ولو اينكه آن عبادت به سبب تسويلاتِ شيطانيّه، 3در صورت ظاهر منافى با وَقر 4و شخصيّت بنده باشد.
2 - لطيفه؛ گويند كه يكى از صاحب منصبان شاه عبّاس در سالى سفر مكّه نمود و در سعى، هروله [ را ] كه مستحبّ بود به عمل نياورد، چون به اصفهان بازگشت، كيفيّت هروله كردن او به شاه عبّاس رسيد. او را احضار نموده فرمود كه: در كارخانۀ خدايى تأ نُّف 5و اِستِنكاف 6و اِستِكبار 7مىورزى و هروله نمىكنى؟ ! پس امر كرد كه تَبَرزين 8بر دوشش گذاشتند و حكم كرد كه در حضور پادشاه و اعيان دولت در ميدان شاه اصفهان هروله كند.
پس آن شخص لابد مانده، به آن حالت هروله نمود (باقىماندۀ عمل حج را در اصفهان به