23«بُدْن» عبارت است از شتران چاق و يا گاوى كه چون در راه خدا قربانى مىشود، از شعائر شمرده شده است. 1مراد از بردن نام خدا، ياد كردن خدا به هنگام ذبح و نحر شتر است. و اين مطلب توصيهاى به مشركين است كه گوسفند و شتر خود را در راه بتها قربانى مىساختند. 2رمى جمرات
«جمرات» نام سه محل در منا است كه به ترتيب از سمت منا رو به مكه، به محلّ اول «جمرۀ اولى» و به دومى «جمرۀ وسطىٰ» و به آخرى «جمرۀ عقبه» گويند.
در ارتباط با سابقۀ تاريخى رمى جمرات، نظريات مختلف وجود دارد.
برخى از روايات، سابقۀ اين عمل را تا زمان حضرت آدم عليه السلام و برخى ديگر پيشينۀ آن را تا ابراهيم عليه السلام مىرسانند.
گروه نخست از روايات، رمى جمرات را ياد آور مناسكى مىدانند كه خداوند به وسيلۀ انجام آنها، توبۀ حضرت آدم عليه السلام را پذيرفت. 3گروه دوم از روايات، خود بر سه دسته است: 1 - رمى جمرات را از تعاليم جبرئيل به ابراهيم عليه السلام هنگام آموزش مناسك حج 4مىدانند 2 - ظهور شيطان بر ابراهيم عليه السلام و سنگ انداختن ابراهيم عليه السلام 5به او است 3 - پرتاب سنگها از جانب ابراهيم عليه السلام به قدح قربانى 6را ياد مىآورد و آغاز پيدايش اين عمل معرفى مىكنند.
از اسناد و شواهد تاريخى در عصر جاهليت استفاده مىشود: در مراسم حجى كه پيش از ظهور اسلام در ميان بت پرستان جزيرة العرب برگزار مىشد، رمى جمره نيز جزئى از اعمال حج بوده و از محل جمرات به نام «جمار» ياد مىشده است.
ابن هشام در حوادث عصر جاهليت مىنويسد:
غوثبن مرو پس از او فرزندانش متولى كوچ حاجيان از عرفات به مشعر و منا و از منا به مكه بودند. روز كوچ از منا كه رمى رسيد، مىبايست يكى از اين متولّيان ابتدا خود رمى جمره كند و سپس به حجاج اجازه رمى دهد. كسانى كه شتاب داشتند كه رمى جمره كرده و زودتر به سمت مكه حركت كنند، به وى مىگفتند: برخيز و سنگ بزن تا ما نيز سنگ بزنيم. او مىگفت: نه، به خدا سوگند، دست نگهداريد تا ظهر شود. وقتى كه ظهر مىشد، بر مىخاست و سنگ مىزد و