62بىنهايت زيبا است. او مىگويد: بعضى خانهها قيمتشان برابر با سه يا چهار هزار دوك است. و مىافزايد مكه داراى قله و حصار نبوده نيست؛ زيرا سنگهاى طبيعى كوهستانهاى اطرافش، همان دژهايى هستند كه آن را محاصره كردهاند. اين شهر، داراى چهار دروازه است.
هنگامى كه مسافر شامى به مكه مىرسد، قافله مصرى پيشتر به آنجا رسيده است و به همين جهت «وارتيما» به ذكر آن كاروان مىپردازد كه حدود 64 هزار شتر داشته، و يك صد برده براى حفاظت و پاسدارى، در آن كار مىكردهاند و با همان روش مسخره آميزش، كه حاكى از تعصب و ضديت او با اسلام است، مىگويد: همانا خداى منزه و متعال، اين شهر را نفرين كرده است، پس آن را زمينى بىآب و علف، و خالى از كشت و زرع قرار داده هيچ گياه و درختى در آن نمىرويد. اين شهر، بيشتر خوراكىها و نيازمندىهايش را، از طريق درياى سرخ از قاهره وارد مىكند.
فارتيما جمعيت انبوه حاجيان را، كه در زمين، يك جا اجتماع كرده باشند، نديده است.32
و على رغم اينكه به توصيف شعائرى در مكه انجام مىشود، علاقمند است، و على رغم حرصى كه بر توصيف چيزهاى ديگرى كه چشمانش به آنها افتاده و يا گوشهايش به آنها مىافتد، دارد، اما چيزى دربارۀ حجرالاسود نياورده است.
اوآن «برج» دروسط مسجدالحرام؛ يعنى كعبه را توصيف كرده و ما را از آن جمعيت انبوه، كه در 22 مارس (أيار) سال 1503م. (در موعد عيد قربان) در آنجا جمع شدهاند آشنا ساخته، مىگويد: «جشن در بامداد، پيش از طلوع فجر، آغاز مىشود و مردم هفت بار، پيرامون كعبه طواف كرده و گوشههاى آن را مىبوسند و غالبا نمىتوانند زواياى آن را لمس كنند» .
دراينجا اين پرسش پيش مىآيد كه «وارتيما» چه زمانى، داخل بيتاللّٰه الحرام شده، آيا اساس و اصل گفتههايش، مبتنى بر حرفهايى است كه در مورد موقعيت او گفته شده است؛ يعنى اين كه او، از جايى دور، ناظر ومراقب حاجيان بوده وبراى پاسدارى و حراست، روى ديوارها، در بلندترين جاهاى آن خانه مقدس، مىايستاده است؟33