18بسائط شمرده مىشوند. خلقت آدم و حوّا، از وجود آدم است. بنابر اين حوّا (زن) يك مرحله به بسائط دورتر از آدم (مرد) مىباشد؛ چون لباس مخيط مركب است، بدين جهت به زن گفته مىشود تو با پوشيدن مخيط بر اصل خود باقى بمان كه همان مركب نزديك به بسائط است. ولى به مرد گفته مىشود با جدا شدن از مخيط، از تركيب ذاتى خود فاصله بگير و با تجريد از تركيب، به عالم بسيط نزديك شو كه هيچگونه تركيب و تخليطى در آن نيست. 1ابن عربى در حكمت لباس احرام مردان مىگويد:
اگر اِزار و ردا براى مردان جايز است، براى اين است كه: «. . . آنها مخيط نيستند و از ساير لباسها مانند شلوار و پيراهن، به مرحلۀ «هَبٰاء» نزديكترند. و چون مخيط نيستند مركّب نيز نبوده و با بسائط مناسبت دارند. از اين رو، خداوند سبحان اين دو لباس را به خود نسبت داده و در حديث قدسى فرموده است: «اَلْكِبْريٰاءُ رَداٰئي وَ الْعَظَمَةُ اِزٰاري» .
خداوند به كبريا و عظمت محرم شده و بندۀ خدا با پوشيدن ردا و ازار، خود را به خداى خويش شبيه مىسازد. البته احرام خداوند معنوى و احرام بندۀ خدا حسّى است. 2مردم محرم، نخستين مرحلۀ عبادتش را با پوشيدن لباس احرام و همگون ساختن خود به خدا شروع مىكند كه در عين حال، تنزيه از تركيب و تشبّه به بسائط است. در واقع او لباس كمال مىپوشد و از نقص دور مىگردد. 3پوشيدن كفش در احرام
محيىالدين پوشيدن نعلين را به اتفاق علماى اهل سنت جايز دانسته و در صورت نبودن نعلين، پوشيدن كفش را به شرطى جايز مىداند كه تمام روى پا را نپوشاند. سپس حديثى از پيامبرگرامى صلى الله عليه و آله به نقل از ابن عباس مىپردازد كه فرموده است: «. . . الْخُفَّيْن، لِمَنْ لَمْ يَجِدِ النَّعْلَيْنِ» . 4او مىافزايد: در شريعت، به نعلين و خفّين اشاره شده و از ذكر انواع ديگرِ كفش خوددارى گرديده است. حتى از حجّ بدون پوشيدن كفش نيز سخن به ميان نيامده است.
از نظر محيىالدين، سكوت شرع در بعضى موارد و عدم اظهار رأى در آن خصوص، داراى حكمتى بوده و عافيتى در آن نهفته است. 5