12آن كنز مخفى را نشان داد و وى به خاطر احترام به پيامبرگرامى صلى الله عليه و آله نخواست آن گنج آشكار شود و از خدا خواست آن لوح به جاى خود برگردد. او مىگويد: اين مكاشفه در سال 598 در تونس براى وى روى داده است.
محيىالدين در سرّ عمل رسولاكرم صلى الله عليه و آله كه آن گنج را ظاهر نساخت، مىگويد: پيامبرخدا آن را مخفى داشت تا حضرت صاحبالزمان هنگام ظهور ظاهر سازد.
خبرى نيز دراين زمينه هست كه مىگويد: اين گنج بهدست خليفۀ رسولاللّٰه، قائم به امراللّٰه، حضرت صاحبالزمان آشكار خواهد شد؛ همانكه زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد، در حالى كه پر از ظلم و جور شده بود. 1تشابه قلب مؤمن به كعبه در اين خصوص، در علمى است كه در دل مؤمن نهفته است و خداوند به وجود چنين علمى شهادت داده و فرموده است:
شَهِدَ اللّٰهُ أَنَّهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ وَ الْمَلاٰئِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قٰائِماً بِالْقِسْطِ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ . 2«خداوند گواهى داد كه جز او خدايى وجود ندارد و فرشتگان خدا و صاحبان علم نيز چنين گواهى دادهاند.»
محيىالدين در اينجا اولو العلم را عارفان باللّٰه و مؤمنان خالص معنى كرده و اين علم را علم مخفى در دل آها دانسته كه با ساير علوم فرق دارد؛ علمى كه تنها خدا از آن آگاه است و صاحب آن را در رديف ملائكه و شهادت چنين عالمى را در رديف شهادت خداوند قرار داده است.
وجوب حج
وَ لِلّٰهِ عَلَى النّٰاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطٰاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً. . . . 3«و بر مردم واجب است كه حج خانۀ الهى را به جاى آورند. در صورتى كه مستطيع شده، راه بر آنان هموار باشد.»
محيىالدين وجوب حج را به اين آيۀ شريفه مستند كرده و انجام آن را بر هر انسانى فرض مىداند، ليكن قبولى حج را منوط به اسلام دانسته، مىگويد: آنكه مسلمان است و