22اين اسباب مختلف با يكديگر متضادند - پى مىبريم كه اين آيه آمده است تا شبههاى را كه براى برخى از مسلمانان پيش آمده بود، دفع كند و آن اين است كه اين شعار (طواف ميان صفا و مروه) از شيوۀ درست اسلامى به دور است. از اين رو، اگر به وقوع بپيوندد، ادامهاى روشن از همان شرايط جاهليت و بت پرستى خواهد بود و لذا اين آيه، انديشۀ مزبور را ريشه كن ساخت و تنها به همين مقدار بسنده نكرد، بلكه اين عمل را در جايگاه عقيدۀ اسلامى و شريعت مقدسش قرار داد و اينكه طواف مزبور بيرون از عقيدۀ شريعت اسلامى نيست و يا چيزى نيست كه عارضى باشد و هيچگونه پايۀ شرعى و تاريخى نداشته باشد، بلكه يك عمل الهى و ابراهيمى است.
نيز اين آيه اين موضوع را در اذهان جا انداخت كه خالى بودن اين مكان از بتها و حتى وجود اين بتها در آن مكان، هيچ زيانى به اين فريضه و مشروع بودن آن نمىرساند و عبادت مادام كه از ارتباط با خدا سرچشمه بگيرد و تنها براى خدا انجام شود و بر پايهها و ضوابط شرعى استوار باشد، هيچ چيزى مانع پذيرفته شدن آن در پيشگاه خدا نمىشود و صفاى آن را هيچ چيزى ديگر كدر نمىسازد؛ خواه آن چيز بت باشد و خواه امورى ديگر.
وانگهى خوددارى مسلمانان از سعى، زمانى اتفاق افتاد كه بتها را به كوههاى صفا و مروه بازگردانند. چه، اين بتها به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله برداشته شد، چنانكه در روايتى آمده است: بتها برداشته شد و آنان بنا به دلايلى از سعى به همراه پيامبر و مسلمانان خوددارى كردند و زمانى كه آن بتها را ديدند، آنها را بازگردانيدند و همين موضوع موجب شد كه آنان از سعى خوددارى كنند و صداى اعتراض و پرسش آنها بلند شود.
اگر اين بتها را در آغاز برنمىداشتند، آنان از سعى ميان صفا و مروه خوددارى نمىكردند. بهترين دليل براى اثبات اين مدعا آن است كه آنان همگى پيرامون كعبه طواف كردند و اين، در حالى بود كه بتها پيرامون آن وجود داشتند و پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان هيچ حسابى براى اين بتها باز نكردند و هيچ اثرى را بر آنها مترتب نساختند.
به اعتقاد ما، اگر اين بتها از پيرامون كعبه برداشته مىشد و طواف پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و مسلمانان صورت