11اين مجموعه را يك پديدۀ تاريخى مىدانيم كه با پايان يافتن مرحلهاى كه آن را به وجود آورده است، پايان مىيابد و يا اينكه آن را ادامۀ برخى از شعاير و باورهايى مىدانيم كه در يك مرحلۀ مشخص از تاريخ جامعهاى، كه اين عمل را به وجود آورده، حاكم بوده است.
ليكن رجوع به دستاوردهاى اوضاع زندگى مسلمانان و غير مسلمانان و دادههاى دورانهاى مختلف تاريخى، براى ما آشكار مىسازد كه حج از يك سو نشانههاى استمرار تاريخى را دارد و از سوى ديگر از ابعاد متعدد اجتماعى برخوردار است و اين پديده، از جمله پديدههايى به شمار مىرود كه در طى اشكال مختلف آن، انديشۀ كلى و يا اصول كلى در آن گرد آمده است كه تمامى مصالح ساختمان جامعۀ توحيدى؛ از قبيل اعتقادات، فقه، اقتصاد، سياست، هنر و مقررات فردى و اجتماعى زندگى را ساماندهى مىكند. به بيانى روشنتر: پديدۀ حج پديدهاى است كه چندين بعد دارد: بعد عقيدتى، اجتماعى، اقتصادى، سياسى، روانى و هنرى كه مىتوانيم آنها را به تفصيل مورد بررسى و پژوهش قرار دهيم. چنانكه مىتوانيم براى تعيين ساختار اين پديده و عناصر مختلف تشكيل دهندۀ آن، خواه به لحاظ محتوا و خواه به لحاظ صورت و خواه در حالت ايستا و خواه در حالت پويايى و تحول، گام تازهاى برداريم.
با توجه به موقعيت و جايگاهى كه پديدۀ حج در ساختار كلى اجتماعى دارد و نيز با استفاده از ارتباطات، فعاليتها و اصول برجستهاى كه از نشانههاى اين پديده است، مىتوانيم از يك سو وجود و بقاى جامعۀ اسلامى را به عنوان يك مجموعه تقويت كنيم و از سوى ديگر «وضعيت اسلامى» را در سطح افراد و گروهها، در جامعه تاريخى مشخصى كه پديدۀ مزبور را در خود دارد، ادامه دهيم.
آنچه بيان شد، به ما امكان مىدهد كه از روشهاى حاكم در عرصههاى روانشناسى غربى رهايى يابيم. اين شيوهها به پديدۀ حج بهسان يك عمل عبادى و فردى و جدا از ديگر صحنههاى زندگى مىنگرد و آن را در حاشيۀ ساختار اجتماعى مسلمانان قرار مىدهد. نيز بيان قبلى به ما اجازه مىدهد كه با حج به عنوان يكى از اركانى برخورد كنيم كه نشانهها و ويژگىها و ساختار كلى جامعۀ اسلامى را تشكيل مىدهد؛ چه، حواله دادن اين پديده به مجموعهاى از مراسم و شعايرى كه پيرزنان و بىسوادان آنها را انجام مىدهند - چنانكه در بسيارى از نوشتههاى اجتماعى و يا در ديدگاه عمومى ديده