31اعراب حرب» كاروانسراى خود را ترك كرده و نمىماندند. 1چنان كه گاه كاروان را همراهى مىكردند و در رويارويى با دشمن شكست خورده، خود نيز به همراه كاروانيان قلع و قمع مىشدند. حاجى على خان اعتمادالسلطنه در سال 1263 در بارۀ حملۀ عربها در بيست فرسنگى راه جبل از بغداد به سوى شام مىنويسد:
بالاخره هر چه باروت داشتيم تمام شد، و از خارج كسى به امداد ما نيامد، عرب قريب هشتاد سوار بودند، مطمئن شدند كه ديگر در تيپ ما قورخانه باقى نمانده، يك دفعه همه هجوم آوردند، كه هر نفرمان به دست چهار نفر عرب مانديم، شش نفر از ما زخمى شد، يكى بنده بودم . . . چهار نفر از سوارهاى جنگى كه [ يكى ] از آنها، دو روز ديگر مرد. چنان لخت و برهنهمان كردند كه تنبان در پاى احدى باقى نگذاشتند، اسب و اسباب جَبَلىها و تاتارخانه را به كلّى گرفتند، به علاوه يك قافله هم در جلو ما بود، كه قريب پنجاه شصت چاپار داشتند. آنها را هم به صورت ما كردند، و در نهايت پريشانى از منزل كه دلى عباس باشد، مراجعت كرديم. 2به طور معمول، مستحفظينى كه همراه كاروان تا محلى مىآمدند، پس از رسيدن به آن محل «قبض سلامتى گرفته مرخّص مىشدند» 3و كسان ديگرى همراهى كاروان را عهدهدار مىگشتند.
بسيارى از قبايل راه؛ اعم از راه جبل يا راه مدينه به مكه، درآمدى از طريق حجاج داشته و حتى با توافق قبلى با پاشاى شام يا شريف مكه، به صورت عادى پولى از حملهدارها مىگرفتند.
گزارش اعتمادالسلطنه در سال 1263 از اعراب راه چنين است كه «كلاً اهلش عربِ پابرهنۀ زبان نفهم هستند، قريب سى - چهل هزار [ نفر ] از اين دهات، تفنگچى خوب بيرون مىآيد، و اطاعت به احدى ندارند، مگر به مشايخ خودشان، هر ساله قريب ده هزار تومان از جانب دولت روم مستمرى دارند، به اعتقاد اعراب باجِ حاج است، هرگاه امين صُرّه، كه خزانهدار دولت است، دو ساعت پيش از ورودِ حاج، اين وجه را به مشايخ مزبور تسليم نكند، عبور حاج مقدور نيست، جمعيت مىكنند، هرگاه رأيشان تاختِ حاج بشود، پنجاه هزار تومان در آن واحد از حاج مطالبه مىكنند.» 4اعتماد السلطنه در بارۀ اهميت موقعيت شريف نزد اعراب بدوى