23حضرت فرمودند:
«الحَجَر الأسْود يَمِين اللّٰه فِي الأرض يُصافِحُ بِها خَلَقَه كَما يُصافِحُ الرَّجُلُ أَخٰاهُ» . 1
«حجرالأسود دست خدا در زمين است، كه خدا با آن (حجرالأسود) با خلقش مصافحه مىنمايد، همانطورى كه مرد با برادرش مصافحه مىكند.»
15 - آويخته شدن به پردۀ كعبه
نيتت از آويخته شدن به پردۀ كعبه و چسبيدن به كعبه، طلب قرب از روى حبّ و شوق نسبت به بيت و ربّالبيت و نيز متبرّك شدن و اميد به حفظ شدن از آتش باشد. نيّتت از آويخته شدن به پرده، پافشارى در طلب مغفرت و درخواست امان باشد، مثل بدكارى كه به لباس كسى كه به او بدى كرده آويزان مىشود و براى عفو و گذشت از او تضرّع مىنمايد و اظهار مىكند كه پناهگاهى جز او ندارد و چارهاى جز عفو و كرمش نيست.
نيت از چنگ زدن در دامن و پردۀ بيت، بهمعنى دست بهدامن خدا شدن و طلب مغفرت و امان نمودن است؛ مثل تقصيركارى كه بر دامن بزرگى چنگ مىزند و دست بهدامن او مىشود و مىگويد: جز عفو و كرم تو پناهى ندارم.
ومنظور ازبوسيدناركان و چسباندن خود به مستجار و هر جزئى از خانه، قرب به خدا از راه محبت و شوق نسبت به خانه و اميد به امان از آتش جهنم است.
16 - سعى
سعى ميان صفا و مروه، تردّد بنده بر قصر پادشاه را تداعى مىكند كه پيوسته در رفت و آمد است براى اظهار خلوص در خدمت و بهجهت اميدوارى بهاينكه پادشاه با چشم رحمت به او نظر مىكند.
مثل كسى كه خدمت پادشاه مىرسد و خارج مىشود امّا نمىداند كه پادشاه در مورد او چه حكمى كرده و آيا او را پذيرفته يا ردّ كرده است؟ و با تردّد بين صفا و مروه يادآور تردّد بين دو كفّۀ ميزان در صحراى محشر باشد و بداند كه صفا تمثّل كفّۀ حسنات و مروه تمثّل كفّۀ سيئات است.
يا اينكه صفا و مروه را ميدانى در بارگاه شاه بداند كه بندگان در آن رفتوآمدمىكنند، بهجهتاظهار اخلاص و اميد رحمت، امّا نمىدانند چه حكمى خواهد شد؟ لذا رفت و آمد مىكنند تا حد اقل يك مرتبه بر آنها ترحّم فرمايد.