19است قبل از پوشيدن لباس احرام، خدا را در كفن ملاقات كند. پس همانطور كه بيتاللّٰه را با هيأت و لباسى مخالف عادت زيارت مىكند، خدا را نيز با زىّ هيأتى مخالف زىّ دنيا و لباسى شبيه آن لباس ملاقات مىنمايد.
8 - خروج از بلد
خروج از شهر و سفر بهسوى خدا، مانند سفرهاى دنيا نيست. بايد در قلب توجه كند كه چه مىخواهد؟ و به كجا توجه مىكند؟ و قصد زيارت چهكسى را دارد؟ و اينكه او به ملكالملوك متوجه شده و در زمرۀ كسانى است كه ندا داده شدند و اجابت كردند و قطع علايق نمودند و از خلايق بريدند و به بيتاللّٰه رو كردند و از بقاء به بيتاللّٰه، لقاءاللّٰه را متمثّل كردند. و بايد در قلب رجاء وصول و قبول داشته باشد، نه بهخاطر اعمالش بلكه با ثقه به فضل خدا و اميد به تحقق وعدههايش كه فرمود: وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِراً إِلَى اللّٰهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّٰهِ. 1
با بيرون آمدن از شهر براى حج و قطع علاقه از وطن و اهل و عيال و مال و اموال، به ياد مرگ و گرفتارىهاى عالم برزخ و محشر تا ملاقات با حضرت حق بيفتد.
9 - دخول در بيابان
با دخول در بيابان تا رسيدن به ميقات و مشاهدۀ آن عقبات، خروج از دنيا با مرگ و حركت بهسوى ميقاتِ قيامت را بهياد آورد و نيز به يادآورد اهوال و مطالبات بين آن دو را. از ترس راهزنان به ياد ترس از سؤال نكير و منكر باشد و از ترس از درندگان بيابان، به عقربها و مارها و افعىهاى قبر و گزندههاى آن بينديشد. از تنهايى و جدايى از نزديكان، بهياد وحشت قبر و تنهايىِ در قبر باشد و در اين ترسها در اعمال و گفتارش براى ترسهاى قبر، زاد و توشه جمع كند.
10 - احرام و تلبيه در ميقات
تلبيه بهمعناى اجابت نداى خداست. پس اميد قبول و خوف شنيدنِ «لاٰ لَبَّيكَ وَ لاٰ سَعْدَيك» داشته باش و ميان خوف و رجا باش و بر فضل و كرم خدا توكل كن. وقت تلبيه ابتداى امر است.
ملبِّى هنگامى كه در ميقات صداى تلبيه براى اجابت نداى پروردگار را كه