78و عرب و عجم با اوست» . 1زمانى كه در سال 1322 دو ايرانى براى شكايت نزد عبدالرحمان پاشا امير حجاج شام آمدند و ميرزا داود در آنجا نشسته بود، پاشا گفت كه با بودن ايشان من ميان شما حكم نمىكنم. 2مخبرالسلطنه در سال 1321 مىنويسد «يك ساعت و نيم لازم بود كه دنبالۀ قافله، جاى سر قافله بيايد» . دراين محمل، سه هزار شتر بود كه در چهار قطار حركت مىكردند «دو قطار يك طرف و دو قطار يك طرف مىرفتند، بين آنها ده ذرع عرض، خيابانى مىافتاد، كأنّه آن حيوانات مشق كردهاند، ابدا در عرض خيابان اعوجاجى پديد نمىآمد.» 3انتخاب راه شام، اين توفيق را نصيب زائر مىكرد تا در دمشق نيز به زيارت قبور و اماكن متبركۀ آنجا برود.
همچنين راه شام، پس از سال 1326 قمرى، اين امتياز را داشت كه از دمشق تا مدينه، خط آهن كشيده شده و مسافران مىتوانستند از قطار يا به اصطلاح رايج آن روزگار شُمَنْدُفِر استفاده كنند.
د: راه اسلامبول به جده
راه ديگر ايرانيان براى رفتن به حج، رفتن به استانبول بود كه مىتوانست از راههاى مختلف صورت گيرد. پيشنهاد نجم الملك در سال 1306 آن است كه «حجاج ايرانى از انزلى به سمت تفليس بروند و بعد، از اسلامبول و كنار مصر بگذرند و به جده وارد شوند.» 4اگر زائر خراسانى بود، از مشهد به سمت عشق آباد رفته، از آنجا عرض درياى مازندران را طى كرده، به سمت بادكوبه و تفليس مىرفت و سپس با راه آهن عازم ساحل درياى سياه شده به اسلامبول مىرفت. 5بخشى از اين مسير با راه آهن و بخشى با كشتى سپرى مىشد و حجاجى كه از بلاد خراسان و سرزمين روسيه بودند، از اين طريق عازم مىشدند. مصيبتهايى كه در اين مسير بر سر ميرزا داود آمده بود، سببنگرانى اواز اين راه شده، مىنويسد:
«آمدن به مكه از اين راه موجب ثواب كه نخواهد بود، قطعاً موجب عقاب است، چون هم خوف بر اتلاف مال و هم خوف تلف جان و هم از دست رفتن وظايف و عبادات يوميه فرضيه، و عدم تحصيل و تمكن طهارت همه را تا اينجا دارد، تا بعد از اين چه شود، به خصوص بر زنها كه حرام است قطعاً» . 6زمانى كه حاج به اسلامبول