31مسؤوليت نمايد و خود را آزاد انديش، با ارادهاى استوار ببيند.
ما در طول تاريخ خود و حتى در زمان حاضر، مىبينيم بسيارى از كسانى كه عرفان را به عنوان مسلك فكرى و يا عملى خود پذيرفتهاند، از زندگى، جريانهاى اجتماعى، دردها، مشكلات مردم و درگيريهاى دنيا، دور گشته و در گوشهگيرى و عزلت كه فعاليت اجتماعى را ماديگرايى و مخالف معنويت و خلوت گزينى عارفان مىداند، غوطهور شدهاند؛ چرا كه مسؤوليتهاى زندگى را مانع توجه به خدا به حساب مىآورند.
البته ما مشاهده مىكنيم كه برخى از عارف مسلكان در سير و سلوك و اعمال و پرهيزهاى خود، چندان در مسائل شرعى دقت نمىكنند كه فلان كار يا پرهيز از فلان عمل، چه بسا انسان را از تكليف دينى و حلال و حرام خود دور مىسازد. برخى از اينان، تا آنجا پيش رفتهاند كه تكاليف را ظواهر شرعى دانسته و بر اين باورند كه ظاهر دين به باطن آن نمىرسد و عرفان، ژرفنگرى، باور و روح و باطن شرع است.
بايد توجه داشته باشيم كه عرفان اسلامى تنها از مفاهيم قرآن سرچشمه مىگيرد و قرآن نيز انسان را به خدا مرتبط مىداند؛ ارتباطى كه آدمى را به مسؤوليت خود، در تمام صحنههاى زندگى و در قبال كليه انسانها، در چهارچوب فكرى اسلام و در قلمرو و خطوط كلّى قوانين خدا براى تكامل اجتماع، آگاهى مىبخشد و دورنماى زندگى و روابط داخلى و بينالمللى مسلمانها را تعيين كرده و جهت مىدهد.
خلاصۀ كلام اين كه: قرآن با اين برنامهها، مقدمات فكرى و عملى را براى ايفاى نقش انسان عارف و عابد، در عرصۀ زندگى، فراهم مىسازد.
بنابراين، براى عرفان اسلامى، پشتوانۀ فلسفى و مبناى فكرى، غير از مفاهيم قرآنى، نمىتواند وجود داشته باشد و ما مىدانيم كه مفاهيم قرآن بر تحرك و مسؤوليت انسان مسلمان در عينيت خارجى تأكيد دارد و مىخواهد او خليفۀ خدا در زمين گردد و جهان را در قلمرو و توان خود بسازد؛ آنگونه كه خدا برايش مىپسندد و برايش طاقت فرسا هم نيست. قرآن در صدد است انسان مسلمان را از بندگى نفس و درون آزاد كند تا بتواند در جامعه و واقعيت عينى هم آزاد زيست نمايد.
2 - بُعد عبادى و سياسى اسلام
هدف ما از طرح جامعيت انديشۀ