40بيگانه به كشورهاى اسلامى، به دليل كيفيت بالاتر و جلب توجه مصرفكنندگان به كالاهاى وارداتى، به تدريج كالاى توليد داخل با عدم تقاضا روبرو شده و كالاى بيگانه جانشين كالاى ملى مىشود؛ اين امر يك جريان پيوسته ايجاد مىكند كه به صورت تدريجى و مداوم عدم تقاضاى كالاى ملى، موجب عدم توليد و عرضۀ آن گرديده و توليدكنندگان داخلى با مشكلات زيادى روبرو مىشوند؛ از جمله:
الف - عدم توانايى كسب درآمد براى پرداخت هزينههاى توليد و ضعف بنيۀ اقتصاد ملّى، با توجه به ضرر و زيان واحدهاى توليدى داخلى و تعطيلى يا ورشكستگى آنها.
ب - عدم انگيزه و علاقه براى سرمايهگذارى روى توليدات ملى، به دليل سودآور نبودن سرمايهگذارى و كاهش توليدات داخلى در مقابل كالاى وارداتى از خارج.
ج - انتقال سرمايهها از بخش هاى اصلى اقتصاد (كشاورزى - دامپرورى - صنايع و. . .) به بخش هاى: خدماتى، تجارى و واسطهاى و ايجاد انحراف در برنامۀ سرمايهگذارى ملّى.
د - تشديد سير بىرويۀ واردات بيگانه و گسترش مصرف وارداتى در جامعه و انتقال درآمد به خارج كه موجب تضعيف اقتصاد ملى مىگردد.
ه - كاهش درآمدهاى داخلى و افزايش كسرى بودجه و كسرى تراز بازرگانى، به دليل رشد زياد واردات و كاهش صادرات، به خصوص در كشورهاى تكمحصولى و وابسته به درآمدهاى نفتى.
4 - تأثير واردات بيگانه بر الگوى مصرف جامعۀ اسلامى، و آثار مخرّب فرهنگى و سياسىِ وابستگى به مصرف كالاها و خدمات بيگانگان، در درازمدت، اصولاً خيلى از كالاهاى وارداتى در الگوى مصرفى جامعه - كه بايد متناسب با درآمد ملى و درآمد سرانه تنظيم شود - آثار تخريبى دارد. افراد ثروتمند و غنى در جامعه الگوى مصرف بيگانه را انتخاب كرده و ساير طبقات جامعه هم به صورت تقليد و رقابت در مصرفگرايى بهتدريج به كالا و خدمات بيگانه تمايل پيدا مىكنند و اين گرايش به مصرف كالاى خارجى كه ضد ارزش است و با منافع ملى، مذهبى و اقتصادىِ جامعۀ اسلامى مغايرت و ناسازگارى دارد، كمكم به صورت ارزش معرفى مىشود و جامعه دچار الگوى مصرف بيگانه مىگردد. علاوه بر اين،