40رب به مهمانى تو مىآيم. اندر دلم افتاد كه، گويند: «كه خوانده تو را؟ گفتم يا رب اين مملكتى است فراخ كه طفيلى بردارد. آوازى شنيدم از پس پشت. بازنگريستم اعرابيى را، ديدم بر اشترى نشسته، مرا گفت: يا عجمى تا كجا؟ گفتم به مكّه خواهم شد. گفت:
خواندهاند تو را؟ گفتم ندانم. گفت: نگفته است؛ «من استطاع إليه سبيلاً» ؛ «آنكس به مكّه شود كه تواند او را.» گفتم مملكت فراخ است و طفيلى برتابد. گفت نيك طفيلى تو.
گفت: اين شتر را خدمت توانى كرد؟ گفتم توانم. از شتر فرود آمد و اشتر به من داد و گفت برين برو.» 1بنابراين، ما ضمن اين كه نبايد به خود مغرور باشيم. بايد به رحمت واسعۀ خدا نيز نظر داشته و دل خوش داريم. آدمى هراندازه خود ساخته باشد باز بايد احساس شرمندگى در بارگاه ربوبى داشته و از خدا طلب عفو كند. از طرفى انسان به هر مقدار گناهكار و مقصّر باشد باز بايد به رحمت واسعۀ خدا اميدوار باشد كه مملكت فراخ است و رحمت واسع.
سفر حج و سفر آخرت
عرفا سفر حج را از جهاتى به سفر آخرت تشبيه كردهاند؛ همانطور كه در سفر آخرت، آدمى همۀ ملك و مال و همسر و عيال و پدر و مادر و موطن خود را ترك كرده و تنها راهى ديار ابديّت مىشود، در سفر حج نيز گاهى آدمى همه را ترك كرده و به سوى يار مىشتابد. لباس احرام ياد آور كفنپوشى آدمى در سفر آخرت است. طى منازل متعدّد، جهت رسيدن به كعبۀ مقصود را به طى منازل مرگ مانند قبر و برزخ و. . .
تشبيه كردهاند.
جمع آمدن در مسجد الحرام و راز و نياز و طلب عفو در آن به روز حشر ماند كه همه در آن روز با همان لباس قبر دور هم جمع مىشوند و هر كسى به فكر خويش است.
در تفسير «كشف الاسرار» آمده است:
«بدانكه سفر حج بر مثال سفر آخرت نهادند و هرچه در سفر آخرت پيش آيد از احوال و اهوال مرگ در رستاخيز، نمود كار آن درين سفر پديد كردند، تا دانايان و زيركان چون اين سفر پيش گيرند به هر چه رسند و هرچه كنند منازل و مقامات آن راه آخرت ياد كنند. و عبرت گيرند و زاد و ساز آن به دست گيرند كه صعبتر است و عظيمتر. اوّل آن است كه چون أهل و عيال و دوستان را وداع كند بداند كه اين مثال