39حضرت استاد علامه ابو الحسن شعرانى - رضوان اللّٰه عليه - شرفياب شد و از وى خواست تا در حقّ او دعايى بكند. علامۀ شعرانى فرمود: انشاء اللّٰه بروى و برنگردى.
منظور اين است كه تو با اين حال عادى كه به سفر مىروى، وقتى مناسك را انجام دادى بايد به قدرى تعالى و تكامل داشته باشى كه ديگر در برگشت از حج انسان ديگرى بشوى. در واقع معنويت حج به قدرى در تو اثر نهاده باشد كه به انسان جديدى [ از حيث معنويت ] مبدّل شده و به قول عرفا تولّد جديد وتولّد دومى داشته باشى.
مولوى مىگويد:
چون دوّم بار آدمى زاده بزاد
خواجه عبداللّٰه قشيرى در خصوص سفر روحانى و عادى مىگويد:
«از ابو على دقّاق شنيدم كه مىگفت: در قريۀ فرخك نيشابور از يكى از شيوخ عرفا پرسيدند: اى شيخ، آيا مسافرت رفتهاى؟ شيخ گفت: مسافرت زمينى يا آسمانى؟ سفر زمين نداشتهام امّا سفر آسمانى داشتهام.» 2اى مقيمان درت را عالَمى در هر دمى رهروان راه عشقت هر دمى در عالَمى
قشيرى در ادامۀ گفتار از قول ابو على دقّاق مىگويد:
«و من در مرو بودم كه بعضى از متصوّفه نزد من آمدند. يكى از آنها به من گفت: من از راه دور مسافت طولانيى را جهت زيارت تو طى كردهام. من بدو گفتم:
كافى بود كه به جايى اين همه طى مسافت طولانى، يك قدم از نفس خود مسافرت كرده و دور مىشدى.» 3البته اينگونه مسافرت بسيار خوب است ولى كسى نبايد به اين بهانه كه «ما نمىتوانيم سفر روحانى داشته باشيم پس سفر حج را ترك كنيم» آن را ترك كند بلكه بايد به هر حال، حتى الامكان، به حج رفت ولى بهترين سفر اين است كه در آن سعى در خودسازى و به جا آوردن حج عرفانى و ابراهيمى بشود.
يكى از عرفا در اين مورد مىگويد:
«اندر باديه بودم تنها بمانده، دست برداشتم، گفتم ضعيفم و رنجور يا رب، يا