51بررسى نظريۀ شهيد:
بىگمان شهيد تحليل خوبى از حقيقت احرام كرده است. اما چند نكته در نظريۀ ايشان مهم مىنمايد:
1 - آيا نظر مشهور و يا گروهى از فقها كه احرام را همان نيّت مىدانند، همان نظر شهيد است؟ مذاهب اهل سنّت چطور؟ پاسخ اين سؤال را به تفصيل در آينده بررسى خواهيم كرد.
2 - آيا آن دسته از فقيهان كه احرام را همان تلبيه مىدانند، از اين جهت است كه تلبيه مهمترين شرط يا جزء آن است يا اين كه واقعاً حقيقت احرام را همان تلبيه مىدانند. به نظر مىرسد آنان حقيقت احرام را جزء تلبيه نمىدانند.
3 - متأسفانه شهيد عزيز ما دليلى بر مدعاى خود نياورده است.
5 - گفتن و انشاى تلبيه مقارن با نيّت حج يا عمره
اين نظر را مرحوم نراقى در مستند آورده است، آن عالم فرزانه مىنويسد:
«. . . هو ايقاع التلبية المقارنة لنيّة العمرة أو الحج ولو حكمية، أو غيره من النية الفعلية لأحدهما الواقعة فى الموضع المعين.» 1مرحوم نراقى در آغاز مقدمهاى بيان كرده كه فشردۀ آن را در اين جا باز مىگوييم:
«احرام در حج نيز مانند احرام در نماز است. و احرام در نماز؛ يعنى مصلِّى خود را با احرام به فضايى وارد مىكند كه خنده، خوردن و آشاميدن و. . . بر وى حرام مىشود؛ يا براى خود به وسيلۀ احرام حالتى به وجود ميآورد، به گونهاى كه «مصلِّى» بر او صدق مىكند.
احرام در حج نيز به همين معنا است؛ يعنى دخول در حج و يا عمره به گونهاى كه شخص «حاج» و «معتمر» شود يا دخول شخص در حالتى كه بسيارى از افعال در آن حالت بر وى حرام است و اين حالت همان «ايقاع التلبية المقارنة لنية الحج أو العمرة» است.
آنگاه مىنويسد:
«والأوّل (همين معنا) هو الذى صرّح به الشيخ فى التهذيبين بل ظاهر كلام الأكثر المصرّحين بعدم انعقاد الإحرام إلّابالتلبية، بل عليه الإجماع عن الإنتصار والخلاف والجواهر والتذكرة والمنتهىٰ وغيرها.» 2