48بلكه در كتاب خلاف، شيخ خود را در مقابل اهل سنّت مىداند و در پى آن است كه نظرگاه فقه شيعه را استوار سازد و جايگاه بلند آن را بنماياند و چندان در پى استدلالهاى فنى - آنگونه كه در كتابهاى ديگرش مطرح كرده است - نيست.
ابن ادريس در سرائر:
مشهور است كه اين نظريه را ابن ادريس ابداع كرده است. آن بزرگوار مىنويسد:
«فأمّا نيّات الأفعال وما يريد أن يحرم به فإنّه يجب ذلك ونيات القلوب فإنّه لا ينعقد الإحرام إلّابالنية والتلبية للمتمتع والمفرد وأما القارن فينعقد إحرامه بالنية وانضمام التلبية أو الإشعار أو التقليد. . . والأوّل (همين نظر) اختيار شيخنا ابو جعفر الطوسى.» 1نظر شهيد اوّل و ثانى دربارۀ سخن ابن ادريس
اگر ما باشيم و همين سخن ابن ادريس، مطلب همان است كه گفتهاند؛ 2يعنى ابن ادريس طرفدار همين قول است. لذا شهيد در كتاب غايةالمراد (در شرح ارشاد علامه) اين نظر را از ابن ادريس نقل مىكند:
«ظاهر كلام الفاضل فى السرائر أن الإحرام عبارة عن النية والتلبية ولا مدخلَ للتجرّد ولُبس الثوبين فيه.» 3آنگاه آن شهيد فرزانه ضمن نقل بقيۀ تعريفهاى احرام و بيان نظر خود، مىنويسد:
«وبالجملة فكلام ابن ادريس رحمه اللّٰه أمثل هذه الأقوال لقيام الدليل وهو قول الصادق - عليهالسلام - الصحيح السند:
«فاذا فعل شيئاً من الثلاثة؛ يعنى التلبية والإشعار والتقليد؛ فقد أحرم فعلى هذا يتحقق نسيان الإحرام بنسيان النية والتلبية.» 4بررسى:
شهيد ثانى نيز هيچ حاشيهاى بر اين مطلب نمىزند و با سكوت خود نظر شهيد اول را تأييد مىكند. لازم است يادآورى شود كه شهيد اوّل و ثانى در همين كتاب نظر ابن ادريس را نمىپذيرند و خود نظريهاى جداگانه دارند امّا در ميان ديگر نظريهها - از نظريه خودشان كه بگذريم - آن را بهترين و خيرالموجودين مىشمارند؛ زيرا با روايت صحيحهاى موافق است.