58عقيل در شرايطى اين فضائل را نقل نموده است كه نه تنها نقل فضائل امير مؤمنان در سراسر جهان اسلام ممنوع بود و نقل فضيلت او بزرگترين جرم محسوب مىشد، بلكه به جاى فضائل حديثهاى ساختگى در نكوهش آن بزرگوار رواج داشت و آن حضرت در خطبههاى جمعه مورد لعن قرار مىگرفت. 1عقيل در شرايطى و در مجلس و محفلى به نقل اين فضائل لب گشوده و از مظلوميت امير مؤمنان - ع - دفاع نموده است كه خود آن حضرت چنين دفاع را، حتّى از سوى كسانى كه بعنوان اعتراض او را ترك نموده و به معاويه پيوستهاند، ستوده و كشته شدن آنها را در اين راه، شهادت در راه خدا معرفى كرده است. 2اينك چند نمونه از گفتگوهاى عقيل و معاويه را، كه دربارۀ امير مؤمنان بوده، مىآوريم تا روشن شود آنچه عقيل دربارۀ آن حضرت گفته است، دفاع و بيان فضيلت و تجليل صريح از شخصيت آن بزرگوار و نكوهش از معاوية بن ابو سفيان بوده است:
1 - ثقفى در الغارات نقل مىكند:
پس از ورود عقيل به شام، معاويه يكصد هزار درهم پول در اختيار وى قرار داد و اين جمله را هم گفت: «يا ابايزيد انا خيرلك أم على؟» ؛ «عقيل! آيا من براى تو بهترم يا برادرت على؟ !»
عقيل در پاسخ وى گفت: «وجدتُ علياً أنظر لنفسه منه لي و وجدتك أنظر لى منك لنفسك.»
«معاويه! على را چنين يافتم كه دقت و نظارتش براى نجات خويش بيش از اين بود كه مرا ملاحظه كند و تو را چنين يافتم كه ملاحظهات نسبت به من بيش از نجات خويشتنت مىباشد.» 32 - و نيز بنا به نقل بلاذرى، معاويه در مجلسى به عقيل گفت:
«يا أبا يزيد أنا خير لك من أخيك على!» ؛ «من براى تو از برادرت على بهترم!» عقيل در پاسخ وى گفت:
«ان أخى آثر دينه على دنياه و أنت آثرت دنياك على دينك، فاخى خير لنفسه منك على نفسك و أنت خير لى منه» 4«برادرم دينش را بر دنيا مقدم ساخت و تو دنيا را بر دينت، پس برادرم براى دين خود بهتر است از تو نسبت به دينت و لذا براى دنياى من تو بهتر از او هستى.»