57استفاده نمودند و عقيل بن ابيطالب يكى از اين افراد است كه آنچه در منابع تاريخى در گفتگوى وى با معاويه نقل شده، شاهد بر اين مدعاست و اگر غير از اين بود مسلّماً نقل مىگرديد، همانگونه كه دربارۀ ديگران نقل گرديده است.
و باتوجه به شرايط آن روز و سختگيريهاى درباريان معاويه، اين يك حقيقتى است والا و قابل تحسين و شاهد ديگرى است بر اين كه در ملاقات عقيل با معاويه كوچكترين تمايل نسبت به وى و يا پيوستن بدو و فاصله گرفتن از خط و مشى و اهداف امير مؤمنان و جدا شدن از مقام ولايت در ميان نبوده است.
2 - بيان فضائل امير مؤمنان - ع -
علىرغم حساسيت عجيبى كه نسبت به اين ملاقات و ضبط و نقل گفتگوهاى عقيل و معاويه و حذف و اضافههائى كه در اين مورد وجود داشته و بخشهاى متعددى از اين محاورات در منابع تاريخى هواداران حكومتها نقل گرديده است، در تمام اين گفتگوها تا آنجا كه به دست ما رسيده، آنچه از سوى عقيل مطرح شده دفاع از شخصيت امير مؤمنان و بيان فضائل و توصيف زهد و تقواى اميرمؤمنان - ع - و تعريف و حمايت از ياران آن حضرت و نكوهش از معاويه بوده است و علىرغم خواست معاويه و سؤال پيچ نمودن وى كه بلكه بتواند كلمهاى در مدح خود و ذم و قدح اميرمؤمنان از زبان عقيل بشنود، حتى به يك مورد و به يك جملهاى كه در آن كوچكترين بىتوجهى به شخصيت امير مؤمنان و تعريض بر عملكرد و انتقاد از روش آن حضرت و يا مُشعر بر تعريف و توصيف از معاويه باشد، دست نيافتيم، گرچه يك مطلب جعلى دست مايه مخالفان عقيل باشد كه اگر در اين جهت كوچكترين مطلبى وجود داشت، نه تنها به نقل آن مبادرت مىورزيدند بلكه همين موضوع را بزرگ نمايى نموده، همانند اصل سفر عقيل به صورت بهترين وسيلۀ تبليغى بر ضد وى بكار مىگرفتند.
آرى عقيل در ملاقات با معاويه، گذشته از دفاع از شخصيت امير مؤمنان و بيان شخصيت ياران آن حضرت، از بعضى فضائل اميرمؤمنان - ع - سخن گفته است كه اگر او نمىگفت و از زبان او نقل نمىگرديد، مانند خيلى از فضائل آن بزرگوار، كسى بر آن آگاهى نمىيافت و بطور كلى به دست فراموشى سپرده مىشد.