11وارسته، بر حمد و ثناى فرشتگان برترى دارد.
آنها از خانه و وطن مهاجرت كرده و كسان و بستگان را پشت سر گذاشته و راهى حجاز شدهاند تا قبر پيامبر و امامان و بزرگان اسلام را زيارت كنند و خاطرات دوران 23 ساله نبوت پيامبر اسلام را در ذهنها تجديد و با گوش جان، آهنگهاى تبليغاتى او را بشنوند و شكوه روزهاى نخستين ظهور اسلام را در نظر مجسم كنند.
آنها در اين سفر روحانى، غار حراء و غار ثور را زيارت مىكنند و با تجديد عهد با بعثت و هجرت احساس مىكنند كه نه بعثت كهنه شده و نه هجرت. و مسلمان زنده دل، هميشه بايد مظهر بعثت و هجرت باشد و دنياى خوابزده را بيدارى و حركت و تكاپو بخشد.
آنها در اين سفر به قبرستان بقيع و قبرستان ابوطالب مىروند، به احد و مساجد سبع مىشتابند. اگر فرصتى و راهنمايى باشد، بدر و ربذه را تماشا مىكنند و خود را آنچنان مىبينند كه گويى اكنون حادثه بدر و خندق، از نو تجديد شده و گويى فريادهاى توفنده ابوذر طنين افكن است و گويى همه ايثارها و فداكارىها و رشادتهاى مسلمانان صدر اسلام، به صحنه آمده و حاجى امروز، خود را در جوّ و در شرايط آن روز مىيابد و گويى ابوطالب و خديجه، دو مدافع سرسخت پيامبر، هنوز هم در سنگر دفاع نشستهاند.
در اين حالت، مبلغين ورزيده و موقع شناس، مىتوانند بيشترين نفوذ تبليغاتى را در دلها داشته باشند و زائران سرزمين وحى را آن چنان بيدارى و آگاهى بخشند كه از آن پس، لحظهاى از ياد خدا غافل نشوند.
اشاره كرديم كه پيامبر بزرگوار اسلام و ائمه بزرگوار - عليهمالسلام، از فرصت والاى حج، براى تبليغات حدّاكثر بهره را مىبرند. اكنون در صدديم با توجه به آنچه در تاريخ و روايات و تفاسير آمده، يكايك آن پرچمداران اسلام را در مراسم حج، تا آنجايى كه ممكن است، دنبال كنيم و با نحوه بهره بردارى آنها آشنا شويم و از راه و رسم آنها براى استفاده تبليغاتى از حج، براى حج - كه خود اسلام است - الهام بگيريم.
اگر بعد تبليغى حج، به درستى مورد توجه قرار گيرد، هر فردى كه در مراسم حج با تبليغات صحيح، ساخته شود، خود مبلغى است كه به شهر و ديار خود برمىگردد و با كسان و بستگان و دوستان و آشنايان خود به گفتگو مىپردازد و تلقّيات خود را بدون هيچ تكلفى به آنها انتقال مىدهد و زمينه اصلاح شدن و تكامل يافتن را در آنها فراهم مىسازد.
چرا سيزده سال تحمل رنج و سختى؟
رهبر عاليقدر اسلام، پس از بعثت، سيزده سال در مكه و ده سال در مدينه اقامت كرد. دوران سيزده ساله مكه، دوران رنج و مشقت و سختى است. چرا اين ابر مرد تاريخ كه براى ساعات و دقائق خود برنامۀ دقيق و روشن داشت و هرگز زمان را دست كم نمىگرفت، بيشترين سالهاى بعثت را در مكّه گذرانيد؟ در اين سالهاى پر رنج و مشقت، اگر چه عدهاى از بت پرستهاى مكه، سر تسليم فرود آوردند، اما مسلم است كه به هيچوجه صلابت مشركين و از استحكام اين دژ مستحكم شرك كاسته نشد، در حالى كه اگر مهاجرت به يثرب يا جاى ديگر زودتر انجام مىگرفت، مشكلات و مصائب كمترى دامنگير پيامبر و يارانش مىشد.
به نظر مىرسد كه فلسفۀ سيزده سال مقاومت در مكه و تحمل دشوارترين سختيها و مشكلات بهرهگيرى و استفادۀ تبليغاتى از موسم حج است. اگر چه حجى كه آن زمان برگزار مىشد، حج ابراهيمى و حج مورد نظر پيامبر اسلام نبود، اما به هر حال مردمى از اطراف واكناف، بهزيارت خانه خدا مىشتافتند ومراسمى به نام حج - و البته حج جاهلى - برگزار مىكردند و به زغم خود، به ماديات پشت پا زده، به معنويات روى مىآوردند، در چنين موقعيتى پيامبر اكرم مىتوانست با قبايل مختلف عرب كه از هر كدام، عدهاى زائر خانۀ خدا در مراسم حضور داشتند، ارتباط برقرار كند و صداى خود را به گوش آنها برساند.
مردمى كه رهبر بزرگ اسلام، با آنها در موسم حج تماس برقرار مىكرد، يا دعوت او را مىپذيرفتند يا نمىپذيرفتند. در هر دو صورت، حضرتش به مقصود خود دست يافته بود؛ زيرا آنهايى كه پذيراى دعوت مىشدند، وقتى به زاد بوم خود باز مىگشتند، مردم را با اسلام آشنا مىكردند و آنها را به دين جديد فرا مىخواندند و در اين راه، موفقيتهايى هم به دست مىآوردند و اما آنهايى كه دعوت را نمىپذيرفتند، نيز درمراجعت به وطن، مردم را از مشاهدات خود مطلع مىكردند و قضيۀ ظهور پيامبر جديدى كه مورد ايذاء و آزار مشركين مكه است را به گوش آنها مىرسانيدند و چه بسا آنها متمايل به اسلام مىشدند. به همين جهت است كه در اين مدت 13 سال با استفاده از فرصت تبليغى مراسم حج، شايد كسى در شبه جزيره و حتى سرزمينهاى اطراف، نمانده بود كه از