10نباشد، كم اهميتتر هم نيست.
به همين جهت است كه پيامبر اكرم و ائمه بزرگوار اسلام - عليهمالسلام - همواره مىكوشيدند كه در موسم حج از فرصتهاى گرانبهايى كه براى تبليغ دين و ارشاد و هدايت مسلمين فراهم آمده، بهرۀ كافى گيرند و اين فرصت طلايى را از دست ندهند. به خصوص كه مسأله تبليغ، از مسائل بسيار پراهميت اسلام است و گزاف نيست اگر بگوييم: حيات و رشد و شكوفايى و بالندگى اين دين مبين و گسترش آن در سطح جهان و در ميان همۀ نژادها و ملتهاى مختلف، به استمرار و گستردگى تبليغ بستگى دارد و اگر مسلمانان آگاه وزبده، اين امر مهم را با رعايت همه شرايط و ويژگيها، به نحو مطلوبى انجام دهند و از فرصتهاى مناسبى كه در اعصار و ادوار و در كشورها و بلاد مختلف پيش مىآيد، بهره گيرند، آهنگ پيشرفت اسلام تندتر خواهد شد.
در اهميت تبليغ همين اندازه بس كه از يكصد و بيست و چهار هزار پيامبرى كه تا عصر خاتميّت در گوشه و كنار دنيا مبعوث شدهاند، فقط پنج پيامبر، نبوّت تشريعى و بقيّه همگى نبوّت تبليغى داشتهاند. پيامبران اولوالعزم؛ يعنى نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و خاتم انبيا صاحب شريعت بوده و به تشريع پرداختهاند. سايرين تنها وظيفهشان تبليغ بوده. آن پنج پيامبر اولوالعزم هم دو سمت داشتهاند؛ هم سمت تشريع و هم سمت تبليغ. بنابراين همۀ انبياى الهى عهده دار تبليغ بوده و به عنوان تنها وظيفه يا وظيفهاى در كنار تشريع، به آن پرداختهاند.
در باب تبليغ سخن بسيار است. هستند نويسندگانى كه تبليغ را از ابعاد مختلف مورد بحث قرار داده و دربارۀ آن، كتابهايى تدوين كردهاند. شايد زبان فارسى از اين حيث، فقيرتر از ساير زبانها باشد. در زبان عربى كتب بسيارى در اين باره تدوين شده.
قطعاً با توجه به اينكه كليساها براى مسأله تبليغ اهميت فراوانى قائلند، به زبانهاى انگليسى، فرانسوى، آلمانى، سوئدى و غيره نيز در اين زمينه كتاب بسيار است.
بعد از پيروزى انقلاب، در كشور ما نيز به اهميت مسأله تبليغ توجه شده و حتى برخى از دانشگاههاى كشور، رشته تبليغ دائر كردند. اگر چه بر اثر عدم جذب متناسب فارغ التحصيلهاى اين رشته، ناگزير به تعطيلش شدند. معذلك از اهميت آن كاسته نشده و اكنون حوزۀ علميه قم نيز در كنار رشتههاى تخصصىِ قرآنى، كلامى و فقهى، رشته تبليغ دائر كرده و جمعى از طلاب جوان، در اين رشتۀ حياتى مشغول مطالعه و فراگيرى هستند. بهعلاوه وجود و حضور فعال برخى از نهادهاى تبليغاتى مانند سازمان تبليغات و دفتر تبليغات نيز حكايت از اين دارد كه نه تنها از اهميت تبليغ كاسته نشده، بلكه بر اهميت آن، افزوده شده و جادارد كه بزرگان حوزه و مملكت، باز هم بيشتر به آن، توجه كنند، تا جايگاه اصلى خود را بيابد و نيروهاى توانا و درس خوانده و پرتلاش در ميدان شوند و خلأهاى تبليغاتى را پر كنند و عرصه را بر مبلغين اديان منسوخ و ساختگى تنگ سازند و دين خدا را - با همه پيامهاى روح بخش و دلنشينش - به مردم دنيا ابلاغ كنند.
يكى از امور بسيار مهمى كه در كار تبليغ، شايان توجه است، يافتن زمينهها و فرصتهاى مناسب است. همه مىدانيم كه ماه مبارك رمضان و ماههاى محرم و صفر و ايام فاطميه و ساير روزهاى سوگوارى مذهبى و نيز اعياد مذهبى و روزهاى جمعه و مراسم نماز جمعه، زمينههاى بسيار خوبى براى تبليغات دينى و رسانيدن پيام اسلام به گوش مردم است. در همين ايام نيز عاشورا و بيست و يكم رمضان و عيد فطر و عيد اضحى و بيست و هشتم ماه صفر، حساستر است.
در اين ايام، مبلغين زبده و شايسته، حداكثر استفاده را مىبرند. به جرأت مىشود گفت: مردم در همين روزها چنان از نظر توجه به دين و آگاهى و استقامت، شارژ مىشوند كه تا فرصت ديگرى كه مجدداً پيش مىآيد، برايشان كافى است.
مراسم ختم و سوگوارى مردگان نيز درخور توجه است. در اينگونه مجالس اقشارى از مردم حضور مىيابند كه شايددر هيچ مراسمى ديده نشوند. قطعاً بايد با برنامهريزى صحيح از اين فرصت مناسب و كم خرج، حداكثر استفاده گرفته شود.
البته اينها مورد نظر اين نوشتار نيست، در اين نوشتار، هدف توجه به بعد تبليغى حج است. در مراسم حج، شرايط زيادى دست به دست هم داده و بهترين موقعيت و زمينه را براى بهره بردارى تبليغاتى فراهم كرده كه در جاهاى ديگر، چنين نيست. در مراسم حج، زمان و مكان، هر دو قداست دارند. شركت كنندگان در مراسم، سفر زيارتى حج را براى انجام يك فريضه يا يك مستحب دينى انجام دادهاند و قصد اصلى آنها از اين سفر تقرّب به خداست، نه سياحت، نه تجارت، نه تفريح و نه. . . آنها راهى حجاز شدهاند تا خانۀ خدا را كه به منزلۀ عرش خدا در روى زمين است زيارت كنند. آرى عرش خدا را فرشتگان طواف مىكنند و كعبه را انسانهاى وارسته. هم آنها تسبيح و حمد خدا مىگويند و هم اينها و مسلم است كه حمد و ثناى بسيارى از اين انسانهاى