22عقبى عملى مقبول عندالله خواهد بود كه همراه با ولايت باشد. اعمال عبادى مسلمانان بدون ولايت پذيرى آنان، باطل است.
به هر روى، بسيارى از فقهاى عظام، از جمله ابن براج، 1ابن ادريس، 2محقق ثانى، 3سيد محمد عاملى، 4كاشف الغطاء 5و صاحب جواهر 6از قائلان اين گفتارند. كاشف الغطا به ظاهر كتاب و سنت استدلال كرد. 7ظاهراً مراد وى از ظاهر كتاب، آيۀ شريفه: «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً ثُمَّ اهْتَدَى » 8است كه توبه، ايمان و عمل صالح را مشروط به هدايت؛ يعنى ولايت پذيرى نموده است. همانگونه كه در حديثى از امام محمد باقر (ع) در تفسير اين آيۀ شريفه آمده است: «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ إِنِّي لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى ، قَالَ:
أَ لَا تَرَى كَيْفَ اشْتَرَطَ وَ لَمْ تَنْفَعْهُ التَّوْبَةُ وَ الْإِيمَانُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ حَتَّى اهْتَدَى. وَ اللهِ لَوْ جَهَدَ أَنْ يَعْمَلَ مَا قُبِلَ مِنْهُ حَتَّى يَهْتَدِيَ. قَالَ: قُلْتُ: إِلَى مَنْ جَعَلَنِيَ اللهُ فِدَاكَ؟ قَالَ: إِلَيْنَا» .
9
اين حديث از جهت دلالت، پذيرش اعمال را نيز مشروط به ولايت دانسته است. ولى از جهت سند، بخاطر حسين بن عبيدالله كه رمى به غلو شده و هم چنين عمرو كه معلوم نيست از كداميك از عمروها است، صحيح نبوده و ضعيف محسوب مىگردد.
همچنين ممكن است مراد وى، آيۀ شريفۀ: وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى 10باشد كه برخى از فقها به آن اشاره كردها ند. 11اين آيه، از آن جهت دلالت بر عدم صحت نيابت از مخالف دارد كه در قيامت، غير از آنچه كه در دنيا كسب كرده، پاداش ديگرى به او داده نمىشود؛ چون اعمال آنان در دنيا به تصريح بسيارى از روايات باطل است، در قيامت نيز حسنها ى برايشان منظور نمىگردد، همانگونه كه قرآن مجيد فرمود: إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ الله مِنَ الْمُتَّقِين 12بى شك آنان جزو متقين نيستند. بنا براين، اگر ايمان و عمل صالح در كردار آدمى نباشد، اعمالش مورد قبول قرار نمىگيرد، چه اينكه خودش با مباشرت انجام دهد و چه اينكه ديگرى به نيابت از او انجام دهد. در هر دو صورت، اعمال عبادى مخالف فاقد ملاك قبولى و صحت است.
هم چنين مراد وى از سنت، احاديث متعددى است كه در اين باره موجود است؛ از جمله در كتاب وسائل الشيعه بابى است تحت عنوان «باب بطلان العبادة بدون ولاية الأئمّة عليهم السلام و اعتقاد امامتهم» كه 19 حديث در آن نقل شده است. 13به عنوان نمونه در حديث اول آنكه صحيحۀ محمد ابن مسلم