34خانوادۀ نور، در حجله نشست و عبدالمطّلب خطبۀ عقد را طبق آيين حنيف، براى اين پسر عمو و دختر عمو جارى كرد.
او پس از حمد و ثناى الهى و درود بر اجداد خويش، كه به اسماعيل و ابراهيم عليهما السلام ختم مى شد، برادرزاده اش را به عقد فرزندش درآورد و به همگان تبريك گفت، سپس به رسم شادى و سرور، به جمع حاضر تهنيت گفت و پس از آن، بوسه اى بر پيشانى عروس و برادرزاده اش زد و به وى نيز تبريك گفت. پس از آن، فرزندش را غرق بوسه كرد و نداى شادى در جمع حاضر بلند شد و مجلس شادى رونق گرفت. 1اين ازدواج، نخستين ازدواج دختر عمو و پسر عمو بود؛ آن دو، نوۀ هاشم بن عبد مناف بودند كه لقب «بطحا» و «سيد قريش» را داشتند. 2
پس از مراسم عقد، اسد، به ابوطالب چنين گفت:
«تو را به دامادى پذيرفتم و دخترمان را به ازدواج تو درآورديم. نيكو باد وصلتتان.» 3
اسد بن هاشم وليمۀ مفصّلى را به عادت نياكانش و به تبعيت از آنان در نظرگرفته بود. بنى هاشم و قريش، همه در مجلس حضور داشتند و به شادمانى اين وصلت، اولين وليمۀ ازدواج در بنى هاشم داده شد.
مادر فرزندانى بزرگ
فاطمه بنت اسد در خانۀ شخصيت والا و بزرگ مكه، صاحب فرزندانى شد؛ برخى آنها را پنج و برخى شش و هفت نگاشته اند:
1. طالب، و به همين دليل كنيۀ عبدمناف، «ابوطالب» گرديد.
2. عقيل، و دربارۀ شخصيتش به تفصيل در بخش هاى پيشين نگاشتيم.
3. جعفر، كه در جنگ موته به شهادت رسيد و خداوند، در بهشت دو بال به او عنايت خواهدكرد
و به همين دليل «جعفر طيار» خوانده شد.
4. على عليه السلام صاحب همۀ كرامت ها و فضيلت ها و تربيت شدۀ دامان پاك رسول گرامى اسلام.
5. امّ هانى، زنى مؤمن، عالم، فاضل و كامل كه پيامبر (ص) ، به دليل فضيلت هايش او را مورد مهر و عطوفت قرار مى دادند و پيامبرانه از او تفقد مى كردند. در فضيلتش همين بس، كه روزى از حسنين سخنى به ميان آمد و پيامبر به مردم اينگونه فرمودند:
«آيا مى خواهيد شما را از بهترين مردمى كه بهترين عمو و عمه را دارند خبر دهم؟ گفتند: آرى، اى فرستادۀ خدا! فرمود: حسن و حسين كه عمويشان جعفر و عمه شان اُمّ هانى، فرزندان ابوطالب اند.» 4