11
ب: قائلين به عدم انحصار
در مذهب اماميه، بيشتر فقها قائل به انحصار جنسيت در مذكر و مؤنث شده ا ند و خنثى را در واقع و نفس الأمر يكى از اين دو قسم مى د انند. اما برخى از فقها گفته ا ند: انسان ها منحصر در مذكر و مؤنث نيستند بلكه امكان قسم سومى نيز وجود دارد كه واسطۀ بين اين دو قسم ا ند. اينان، آن دسته از افرادى هستند كه داراى اندام مردانه و زنانه بوده و أمارات و نشانه هايى را كه براى تعيين جنسيت تذكير و تأنيث آنها در مبحث «ارث خنثى» گفته شده، دارا نيستند. اين گروه از فقها، در توجيه آن دسته از آيات قرآن كه تنها مذكر و مؤنث را ذكر مى كنند، فرموده ا ند: اين آيات بيانگر نوع غالب و شايع انسان هستند و دلالتى بر انحصار ندارند. البته اين افراد آنگونه كه از سخنانشان آشكار است، به طور صريح قائل به عدم انحصار نشده اند، بلكه ادلۀ انحصار را نپذيرفته و مى فرمايند: امكان قسم سومى غير از مذكر و مؤنث مى باشد. اين فقهاء عبارتند از:
1. فاضل مقداد رحمه الله در كتاب «التنقيح الرائع» ، در توجيه آيات دال بر انحصار مى نويسد: ذكر شئ، مستلزم نفى ما عداه نيست، لذا امكان دارد قسم سومى باشد كه در قرآن ذكر نشده است. همچنين در توجيه و رد ادلۀ مخالفين مى فرمايد : «و فى هذه الوجوه نظر؛ أمّا الأول: فلان ذكر الشى ء لا يستلزم نفى ما عداه، فجاز أن يكون قسماً ثالثاً لم يذكره. و أما الثانى: فلمنع صحة الخبر، فان رجاله غير معلومى العدالة. و أما الثالث: فلان رجوع الشيخين ممنوع، و على تقدير حصوله لزوم الإجماع ممنوع أيضا، لأن عدم العلم بالمخالف لا يستلزم العلم بعدم المخالف.» . 1
2. شهيد اول رحمه الله در كتاب «الدروس» در پاسخ استدلال به آيات دال بر انحصار مى فرمايد: «لكن الآية لا تدلّ على الحصر، لأنّها خرجت مخرج الأغلب» 2. و اين بيان دلالت دارد بر اينكه ايشان انحصار جنسيت در مذكر و مؤنث را نپذيرفته است.
3. مرحوم نراقى در كتاب «مستندالشيعه» در مورد قرعه انداختن براى تعيين جنسيت خنثى آورده است: «و هو حسن لو ثبت الانحصار فى الذكر و الأُنثى، فهو فى نفس الأمر أحدهما، فيستخرج بالقرعة. و فى الانحصار نظر، لجواز الطبيعة الثالثة» . 3كه قسمت پايانى كلام ايشان دلالت بر اين دارد كه انحصار را نپذيرفته است.
2. ديدگاه فقهاى اهل سنت
فقهاء اهل سنت نيز همانند فقهاء شيعه اكثر آنان قائل به انحصار جنسيت در مذكر و مؤنث شده اند و خنثى را نيز در واقع و نفس الامر مذكر و يا مؤنث مى دانند اگر چه ممكن است تشخيص آن براى ما مشكل باشد. البته جناب «الحطاب الرعينى» 4در كتاب «مواهب الجليل» بيان مى كند: عده اى از اهل