21احتياط اقرب است و بهتر و اكمل آن است كه ميان دو طريق جمع كند، به اين طريق كه ابتدا روبهروى حجر بايستد، به نحوى كه انگشت بزرگ پاى چپ آن در موضعى باشد از سنگ سفيد كه يك قدم و نيم تخميناً از فاصلۀ مذكوره گذشته باشد، تا در برابر اول حجر باشد و نيت كند. پس بگردد و خانه را به دست چپ گيرد و دوباره نيت را متذكر شود و روانه شود و اين طريق، اكمل همان شق است از طريق اول كه صحيح بود، چنانكه به آن اشاره شد.
و مخفى نيست كه به نحو مذكور ايستادن؛ يعنى ملاحظۀ سنگها را نمودن در امثال اين زمان، ممكن است كه آن دو سنگ موجود است و هرگاه آن دو سنگ برداشته شوند، بايد سعى نمود كه از پيش خود، جزء اول بدن را برابر جزء اول حجر نمود، به اين طريق اول عمل كرد؛ يعنى روبهروى حجر ايستاد و نيت كرد و خود را گردانيد تا جانب چپ برابر خانه شود و اگر العياذ بالله حجرالاسود را دشمنى بردارد، طواف از مردم ساقط نخواهد شد، بلكه در اين صورت بايد در برابر ركن حجر يعنى ركن عراقى ايستاد و نيت كرد و روانه شد.
و مخفى نماند كه بعضى از علما، تجويز طريق ثالثى نمودهاند و آن اين است كه: جزء اول بدن را اندكى پيشتر از جزء اول حَجَر بدارد تا بعد از حركت، يقين حاصل شود كه جزء اول بدن او به جزء اول حَجَر نرسيده است. پس نيت كند و روانه شود و اين طريق خالى از اشكال نيست؛ زيرا كه در اين طريق نيت، مقارن اول طواف نخواهد بود، به اعتبار همان قدر كه جزء اول بدن مقدم است بر جزء اول حَجَر، فاصله ميان نيت و ابتداى طواف خواهد بود و تجويز اين از شارع نرسيده است. بلى اگر جزء اول بدن را اندكى مقدم بدارد، از باب مقدمه، تا يقين به مقابلۀ مذكوره حاصل شود، شكى در صحت آن نخواهد بود، بلكه اين لازم است. اما ظاهر اين غير از طريق ثالث است و بعضى علما تجويز نمودهاند.
و واجب استكه در جميع هفت شوط، خانه در دست ]سمت [چپ باشد، پس در مواضعى كه اگر كسى به خط مستقيم حركت كند خانه در دست ]سمت [چپ او واقع نشود بلكه در پيش او يا عقب سر او افتد، مثل برابر درهاى حجر اسماعيل و برابر هر يك از اركان، بايد سعى كند كه در آن مواضع به خط مستقيم راه نرود، بلكه در اين مواضع بر سبيل انحنا كند بهاين طريقكه چون به محاذات ابتدا در اول حجر برسد، هر گاه از ديوار خانه دور باشد، بهخط مستدير بهسوى