22يا سرما و يا باد و باران، يا به خاطر مريضى و سختى و غير آن است و استفاده از اين وسايل فقط براى راحتى است كه پيشتر در عنوان «حرمت استظلال با كدام دليل؟» بيان شد.
پاسخ اشكال سوم:
اولاً: كلمۀ «اِضحاء» مطلق بروز و ظهور است و اين معنا را لسان العرب 1و مقاييس اللغه 2آوردهاند. فقهايى كه حكم به حرمت استظلال در شب دادهاند نيز همين معنا را در نظر داشتهاند و ظاهراً بقية لغت شناسان 3در مقام بيان كامل اين كلمه نبودهاند، فقط استعمالات رايج اين كلمه را بيان كردهاند و معناى غالب و رايج اين كلمه، بروز و ظهور در برابر خورشيد است؛ همانطوركه كلمۀ «ظل» مطلق سايه است؛ اعم از سايۀ ناشى از نور خورشيد يا ماه يا نورهاى مصنوعى، ليكن چون فرد اعلاى سايه، سايۀ ناشى از نور خورشيد مىباشد، اكثر استعمالات، بر محور سايۀ خورشيد است و وقتى يك اصطلاح يا يك لغت، معناى مطلق داشته باشد، ذكر افراد آن موجب تخصيص نمىشود. در قرآن نيز به صورت مطلق بهكار رفته است، به عنوان نمونه در آيۀ شريفۀ «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها» 4«ضحى» بروز و ظهور مطلق است؛ چون اگر بروز و ظهور خورشيد بود، در اين صورت اضافۀ ضحى به ضمير «ها» لازم نبود و لغو به حساب مىآمد.
و در روايات همين باب، لفظ «اضح» همانطور كه در مقابل خورشيد استعمال شده، در مقابل سرما هم استعمال گرديده است. 5با توجه به اينكه در عربستان سردى هوا زمانى است كه خورشيد نباشد، و نبود خورشيد يا در شب است و يا زمانى كه هوا ابرى است.
و همچنين رواياتى داريم كه علت بودنِ خورشيد را نفى مىكند، بلكه خورشيد را با مشكلات ديگر همراه كرده است؛ مانند روايت:
«إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ (ع) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمِ يُظَلِّلُ عَلَيْهِ وَ هُوَ مُحْرِمٌ قَالَ لاَ إِلاَّ مَرِيضٌ أَوْ مَنْ بِهِ عِلَّةٌ وَ الَّذِي لاَ يُطِيقُ الشَّمْسَ» . 6
اين روايت خورشيد را در برابر مشكلات ديگرى؛ مانند مريضى و غيره قرار داده و مى فرمايد:
اگر مُحرم در راه مشكلى پيدا كرد، جايز است ايجاد سايبان كند و كفاره بدهد.
ثانياً: به فرض كه «اِضحاء» مخصوص خورشيد باشد، اين جمله ظهور در تعليل حكم ندارد؛ چون تعليل بيان حكم است همراه «لام تعليل» يا جملهاى كه صريح در تعليل باشد و