24بايد دانست كه وجوبِ حج فورى است و امام خمينى (قدس سره) در اين باره ميفرمايد:
«وجوب حج بر مكلّفِ مستطيع، فورى است؛ يعنى بايد آن را در سال اولِ استطاعت بهجا آورد و اگر درك آن متوقف بر تهيّۀ مقدّماتى باشد، بايد آن را فراهم سازد و در صورت تأخير، حج بر وى مستقر ميشود.» 1استطاعت، شرط و جوب حج
شايد نخستين فقيهى كه «استطاعت» را به عنوان «شرط وجوب حج» مطرح كرده، مرحوم شيخ مفيد باشد كه در اين زمينه ميفرمايد:
«و الاستطاعۀ عند آل محمد (عليهم السلام) للحج بعد كمال العقل و سلامۀ الجسم، ممّا يمنعه من الحركۀ التى يبلغ بها المكان و التخليۀ من الموانع. . . ثمّ وجود الراحلۀ بعد ذلك و الزاد» . 2«استطاعت از ديدگاه شيعه، پس از كامل شدن عقل وسالم بودن جسم و تن از ناراحتى و مرضى كه مانع از رسيدن انسان به مكه ميشود و نيز خالى بودن راه از موانع سفر، عبارت است از: داشتن راحله (وسيلۀ راه) و زاد وتوشه.»
راغب اصفهانى در مورد معناى لغوى استطاعت ميگويد:
«وَ الاسْتِطَاعَۀُ: استفالۀ من الطَّوْعِ، و ذلك وجود ما يصير به الفعل متأتّياً. . . والاسْتِطَاعَۀُ أخصّ من القدرۀ» . 3«استطاعت مصدر باب استفعال از مادۀ طوع است وآن عبارت است از بودن چيزى كه با آن انجام كارى ممكن ميشود - بعد ميگويد: - استطاعت اخصّ از قدرت است.»
فيومى لغت شناس ديگر، ميگويد:
«و الاسْتِطاعۀُ الطَّاقۀُ، و القدرۀ، يقال استطاع، و قد تحذف التاء فيقال: اسطاع يسطيع، بالفتح ويجوز الضم» . 4«استطاعت عبارت است از طاقت و توانايى. گفته ميشود استطاع و گاهى «تاء» حذف ميشود و اسطاع يَسطيع و يا يُسطيع خوانده ميشود.»
استطاعت بلحاظ شرايط، مختلف است؛ زيرا ممكن است آنچه را كه عقل استطاعت ميداند، در عرف استطاعت محسوب نشود و نيز ممكن است شارع شرايطى را در استطاعت لحاظ كند كه از نظر