25عقل و عرف معتبر نباشد؛ اينجاست كه بايد استطاعت را به «شرعى» ، «عرفى» و «عقلى» تقسيم كنيم.
استطاعت شرعى: چنانچه شارع مقدّس در انجام كارى، افزون بر قدرت عقلى، چيز ديگرى را شرط كند، اين توانايى به نام قدرت و استطاعت شرعى ناميده ميشود.
استطاعت عرفى: استطاعت عرفى با استطاعت لغوى هماهنگ است؛ زيرا ارباب لغت براى بيان معانى الفاظ، سراغ معانى متداول ميان عرف ميروند. اين دو، به گونهاى به هم نزديكاند كهميتوان گفت استطاعتعرفى هماناستطاعت لغوىاست، جزدر برخى موارد خاص.
استطاعت عقلى: اين نوع از استطاعت عبارت است از امكان وجود خارجى. گر چه با زحمت و مشقّت غير قابل تحمّل همراه باشد. بنابر اين، استطاعت عقلى با استطاعت عرفى و لغوى در اين جهت اختلاف دارند؛ زيرا استطاعت عرفى، توانايى بدور از مشقت غير قابل تحمّل ميباشد. بر خلاف استطاعت عقليكه توانايى با مشقت و زحمت را نيز شامل ميشود.
استطاعت در روايات
روايات در اين زمينه چند دسته است:
1. رواياتى كه درآن به «صحّت بدن» ، «زاد و راحله» و «تخليۀ السرب» يعنى باز بودن مسير اشاره شده است؛ مانند روايت محمد بن يحيى الخثعمى كه گفت:
«سَأَلَ حَفْصٌ الْكُنَاسِىُّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ - عَزَّ وَ جَلَّ - وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً مَا يَعْنِى بِذَلِكَ؟ قَالَ: مَنْ كَانَ صَحِيحاً فِى بَدَنِهِ مُخَلًّى سَرْبُهُ لَهُ زَادٌ وَ رَاحِلَۀٌ فَهُوَ مِمَّنْ يَسْتَطِيعُ الْحَجَّ. . .» . 1
2. رواياتى كه «صحۀ البدن» و «القدرۀ على المال» را مطرح ميكند؛ مانند روايت عبدالرحمانبن حجاج كه گفت:
«سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عليهما السلام) عَنْ قَوْلِهِ وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً قَالَ: الصِّحَّۀُ فِى بَدَنِهِ وَ الْقُدْرَۀُ فِى مَالِهِ» . 2
3. رواياتى كه گفته است: «عِنْدَهُ مَا يَحُجُّ بِهِ» يعنى چيزى دارد كه با آن حج به جا آورد و فقط استطاعت مالى را گفته است؛ مانند روايت محمد بن مسلم كه گفت: