15و چاه زمزم با نخ گرفتهام و در خانهام موجود است. عمر به او گفت: همين جا بنشين و بفرست آن نخ را بياورند. چون نخ و ريسمان را آوردند و اندازه گرفتند، جاى مقام همين جاى كنونى تعيين شد. عمر از مردم ديگر هم پرسيد وبا آنان مشورت كرد. گفتند: آرى همين جا محلّ مقام است و چون اين موضوع ثابت شد و براى عمر مسلّم گرديد، نخست براى آن پايهاى ساختند و سپس مقام را به جاى خود منتقل كردند كه تا امروز همچنان بر جاى خود باقى است.» 1مطّلب بن ابو وداعه از راويانى است كه برخى او را ضعيف و برخى قوى و مورد اعتماد دانستهاند. 2او روز فتح مكه مسلمان شد و پدرش در جنگ بدر اسير گشت. مطّلب مدتى ساكن كوفه بود و سپس به مدينه برگشت. 3
3. روايت ابن سراقه كه گويد: «پيامبرخدا9 مقام را به جاى كنونى منتقل كرد:
ميان كعبه و نمازگاه آدم، ترجيحاً نُه ذراع است و آنجا جايگاه مقام ابراهيم مىباشد و پيامبر (ص) هنگامى كه از طوافش فارغ شد، دو ركعت نماز نزد آن خواند و آيۀ وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّى 4بر او نازل شد. آنگاه پيامبر (ص) مقام را به جاى كنونى منتقل كرد - و فاصلۀ اين تا كعبه بيست ذراع مىباشد - تا طواف به واسطۀ گزاردن پشت سر او، قطع نشود آنگاه در زمان عمر سيل مقام را برد