60
حج در اديان
برگرفته از دائرة المعارف تركيه / قديرى تليك
زيارت اماكن مقدس، با انگيزۀ الهى يا قصد قربت, يكى از اركان پنجگانه در اسلام است.
واژۀ «حج» در زبان عبرى «حگ» است؛ به معناى عيد. اين واژه از ريشۀ «ح» و «گ» به معناى «پيرامون چيزى گشتن و طواف كردن» است.
حج يا حگ، از تعابير قديمى زبان سامى بوده وغير از زبان عبرى، در زبانهاى آرامى و صائبى نيز وجود داشته است. معناى اصلى اين لغت، پيرامون چيزى طواف كردن و دور زدن و حلقهوار اطراف آن را گرفتن است.
حج، در زبان عربى به معناى رفتن، رو آوردن و زيارت كردن است و در اصطلاح فقهى، به مجموعهاى از اعمال و مناسك گفته مىشود كه مسلمان مستطيع بايد در زمان معين بهجا آورد. اين اعمال شامل زيارت كعبه، عرفات، مزدلفه، منا و انجام وظايف عبادىِ خاص در اين مكانها است. كسانيكه اين عبادت را انجام ميدهند، در عربى «حاج» (جمع؛ حجاج) و در تركى «حاجى» ناميده مىشود.
حج در اديان پيش از اسلام
در اصلِ حج، باور و اعتقاد به «تجلّى الوهيت در يك مكان» نهفته است. اماكنى كه از ديدگاه اديان، مقدس شمرده ميشوند، از لحاظ مكانى با جاهاى ديگر تفاوتى ندارند، ولى در اينجا تجلّى الوهيت، يا وقوع حادثهاى مرتبط با اعتقاد و باور مردم و يا ارتباط تنگاتنگ اين مكان با شخصيتى دينى، آن را از اماكن ديگر متمايز ميسازد و به آن قداست مىبخشد.
همچنين اسرارآميز و خوفناك بودن چنين مكانهايى، از عناصر قداستبخش آن است. پس انسان، مكان مقدس را، نه انتخاب، كه كشف ميكند.
انسان دينمدار بر مكانهاى مقدس، نگاهى متفاوت دارد و معمولاً آن را با سنگچينها يا خاربستهايى، از اماكن ديگر جدا مىكند. اين جداسازى، تنها براى نشان دادن تقدّس مكان نيست؛ بلكه آن نشانهها و موانع موجب ميشود كه افراد بىتوجه و بدون آمادگى وارد حريم آن نشوند؛ روشن است كه ورود به صحن مقدسى، آداب ويژه و متعدد دارد. اهميت آستانۀ خانه يا معبد نيز از همينجا نشأت مىگيرد.1
واژۀ مكان مقدس وسنت زيارت چنين جايگاهى، درطول تاريخ و در همۀ ملتها وجود داشته است. زيارت اماكن مقدس، براى كسب منافع مادى، معنوى و اخلاقى صورت مىگيرد؛ منافعى كه از ناحيۀ قدسيت آن مكان براى شخص زائر حاصل مىشود.2
حج در حقيقت اين است كه شخص از سرزمين خود، به طرف مكان مقدس يا معبدى مسافرت نمايد. در اين صورت، در مقابل زحمتى كه متحمّل شده، انتظار دارد كه منافع مادى و معنوى بسيارى به دست آورد، از رفع مشكلات جسمى، تا حيات ابدى.3
در تمام اديان قبيلهاى، ملى يا جهانى، اماكن مقدس وجود داشته و زيارت آنها مرسوم بوده است. در خاور نزديك از 2000 سال قبل از ميلاد، جايگاههاى حج وجود داشته است؛ به خصوص در سرزمينهايى كه داراى تمدن بودهاند.
نيپور4 در بابل و نينوا5 در عاشور، مراكز زيارتى بودهاند. از اوراق به دست آمده Mari نيز اينگونه برمىآيد كه در قرن 18 قبل از ميلاد، معبد سين6 در حاران و معبد بليت اكاله7 در قاتنا8 از زيارتگاههاى مشهور بودهاند.
در عصر برنز در معبد بائولتيس9 در بيلاس10 هداياى بسيارى وجود داشت كه از مصر آورده شده بود.
در ميان سومريها معبد انليل11 كه در نيپور واقع شده بود و در ميان ساميها معبد اشتار12 در نينوا شهرت داشت. بعد از سومر نيز، گذرگاههاى مقدس به وجود آمد. بتهاى اساگيل13 و ماردوك14 هم بتهايى بودهاند كه زائران براى زيارتشان راههاى دور و نزديك را مىپيمودند.
در تاريخ چين كهن، اولين مراكز حج، پنج كوه بودهاند با نامهاى: سانگشان15 تاىشان16 هُواشان17، هنگشان18 و نونياشان19 كه هم تائوئيستها و هم بودائيها بر فراز اين كوهها معابدى براى زيارت مىساختند و همين معابد بعدها از مراكز مهم حج براى پيروان اين اديان گرديدند.
علاوه بر اين در آيين بودا، مراكز بزرگ و جديدى براى حج به وجود آمد؛ معابدى كه وقف بودا و بودائيان شده بود و نامهايشان عبارت بود از: ووتاىشان،20 اومى شان، 21 پوتوشان،22 چيوهُواشان.23
مهمترين اين معابد «وو تاى شان» در شمال شرقى چين بود كه پنج تپه را شامل مىشد.
صدها سال است كه نه تنها از چين، بلكه از ژاپن، مغولستان، مانچوريا، آسياى ميانه و هندوستان، زائران بسيارى براى برپايى مراسم حج ويژۀ بودائيان به اين مكان مىآيند.
در مراسمى كه در پاييز برگزار مىشود، حاجيان در حالى كه لباسهاى زرد و قرمز بر تن دارند و چوب هاى بخور و كاسهها را در دست گرفتهاند، در گروههاى ده تا پانزده نفرى، بىصدا عبادت مىكنند. (مديتاسيون) تنها از گياهان تغذيه مىشوند، در طول اين مسافرت طولانى، توبه مىكنند و موقع رسيدن به محل حج، شست و شو مىنمايند و وارد معبد مىشوند. اين عبادت و رياضت، تا زمان برگشت به سرزمين هاى خود، ادامه مىيابد.