29خداحافظ اى سجدگاه همه
خداحافظ اى خانه فاطمه
خداحافظ اى شمع هر انجمن
محلّ نماز حسين و حسن
به خاك تو اى آرزوى همه
بود جاى پيشانى فاطمه
اگر ميهمان بدى بودهام
به دامان پاك تو رخ سودهام
از اين درگهت با چه حالى روم
مبادا كه با دست خالى روم
اگر خواهى از خود جدايم كنى
كرم كن كه عبد خدايم كنى
صفايى دگر بر روانم بده
امام زمان را نشانم بده
بناچار اگر مىروم زين حرم
مبادا بود نوبت آخرم
اگر چه به وقت وداع همه
شنيدى زهر زائرى زمزمه
دلش از شرار غم افروختى
به وقت خداحافظى سوختى
همان شب كه با گريه و شور شين
خداحافظى كرد با تو حسين
چه باشد مرا هم عطايى كنى
چو مولاى خود كربلايى كنى
باز فرود و فراز احساسات را در دلها مىبينى، همه با دوست نجوا مىكنند و زبان حال زائر رسول الله را چنين مىنمايند كه:
يا رب به مقامت آبرويم دادى
در چشمه عشق شستشويم دادى
خواهم به محمد كه گناهم بخشى