28روايات زير شاهد موارد ياد شده است:
1. مُطرِّف بن عبداللّٰه از عمران بن حُصَين روايات متعددى نقل كرده كه در همهجا، نهى از انجام عمرۀ تمتّع، به اجتهاد شخصى، پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله، نسبت داده شده است؛ از جمله آنكه گفت: «بدان كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بين حج و عمره را جمع كرد و پس از آن، نه آيهاى در مقام نسخ اين حكم نازل شد و نه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از انجام آن نهى كرد، تا آنكه شخصى به رأى و اجتهاد خود در آنچه خواست، فتوايى صادر كرد. 12. محمد بن عبداللّٰه بن حارث گويد: سعد بن ابى وقاص و ضحاك بن قيس دربارۀ جواز عمرۀ تمتع در ماههاى حج با هم سخن مىگفتند، ضحّاك معتقد بود اين كار را جز كسانى كه جاهل به امر خدا باشند، كس ديگر انجام نمىدهد، اما سعد به او گفت: اى برادرزاده، تو رأى بد و فاسدى دارى. ضحاك گفت: عمر بن خطاب از عمرۀ تمتع نهى كرده است. اما سعدبن ابىوقاص گفت: ولى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آن را انجام داده (بدان فرمان داده است) و ما نيز همراه با پيامبر صلى الله عليه و آله آن را انجام داديم. 23. يكى از اهالى شام، از عبداللّٰه بن عمر درخصوص عمرۀ تمتع سؤال كرد. وى گفت:
كارى حلال و جايز است. سؤال كننده گفت: اما پدر تو از آن نهى كرده است. عبداللّٰه بن عمر گفت: نظر تو در اين باره چيست كه اگر پدر من از عمرۀ تمتّع نهى كرده و در همان حال پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بدان فرمان داده باشد، فرمان پدرم قابل تبعيت است يا حكم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله؟ مرد شامى گفت: البته امر و فرمان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله. عبداللّٰه بن عمر گفت: پس بدان كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله چنين كارى (فرمانى) داده است.
علت تشريع عمرۀ تمتّع در ماههاى حج
از مباحث پيشين، اجمالاً بهدست آمد كه عمرۀ تمتّع در سال حَجّةالوداع تشريع گرديد و به فاصلۀ كوتاهى، پس از آن، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از دنيا رفت و درنتيجه اين حكم شرعى بهعنوان سنت و يادگار آن بزرگوار باقى ماند كه تا به امروز نيز به قوت و اعتبار خود باقى است؛ زيرا مخالفت عدّۀ معدودى از صحابه؛ از جمله عمر و عثمان نتوانست حتى در ميان اهل سنت اصالت حكم ياد شده را با خطر جديد همراه سازد. اما دليل اين تشريع چه بود؟ جهت روشن شدن مطلب بايد گفت: از روايات تاريخى چنين بهدست مىآيد كه در دوران جاهليت، مردم