9ديگران مواجه مىشود. «وجه اللّٰه» ، اسماء و صفات اوست كه خدا با آن، به ما سوا مواجه مىگردد. علم، قدرت، رحمت، سمع و ديگر اسما و صفات حسناى حق، وجه اللّٰه است. 1در واقع وجه اللّٰه با ملكوت اشياء يكى است و باطن جهان تلقّى مىشود.
سه) يكى از آيات معجز گونۀ قرآن كريم، اشارهاى واضح به ظاهر و باطن جهان هستى مىكند؛ يَعْلَمُونَ ظَاهِراً مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ . 2از اين آيه به دست مىآيد كه «يَعْلَمُونَ» بدل «لاٰ يَعْلَمُونَ» است كه در آيۀ قبلى ذكر شده است و از سوى ديگر در مقابل آن «جٰاهِلُونَ» قرار ندارد، بلكه تعبير «غَافِلُونَ» به كار رفته است و در اينجا نكتهاى است 3و آن اينكه فرقى ميان عدم علم يا جهل و ميان وجود علمى كه از دنيا تجاوز نكند، نيست. لذا علمى كه هدف و مقصود آن دنياست از نظر قرآن برابر جهل، غفلت و نسيان است.
اما نكتۀ مهمتر اينكه در اين آيه تعبير «ظاهر حيات دنيا» آمده است كه نشان مىدهد حيات دنيا باطنى هم دارد و آن باطن چيزى نيست جز آخرت؛ زيرا اين دو، مقابل هم قرار گرفتهاند و قرينۀ مقابله بيانگر آن است كه باطن دنيا قيامت است. 4آنكه اهل ظاهر است، دنيا بين بوده و هركس چشم آخرت بين پيدا كند، به باطن جهان، كه قيامت است نايل شده است و اين امر ممكن است در ظرف دنيا هم حاصل شود.
مجموع آيات، به همراه آيات نور، مثل: اللّٰهُ نُورُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ. . . 5ما را به اين نكتۀ بسيار مهم و اساسى رهنمون مىگردد كه ظاهر جهان دنيا است و باطن آن قيامت. و امكان ندارد ظاهر باشد بدون باطن، لذا باطن اكنون وجود دارد و بر ظاهر، كه دنيا است مسلط و حاكم مىباشد. به تعبيرى، آخرت بعد دنيا نيست، بلكه فوق دنيا و محيط بر آن است. قرآن مىفرمايد: وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ . 6محيط، اسم فاعل است و ظهور در زمان حال دارد و امكان ندارد جهنم محيط باشد اما جنت محيط به متّقين نباشد. لذا قيامت با بهشت و جهنمش هم اكنون حاضر و محيط بر دنيا و انسانها است و اين نيست جز اينكه انسان هم ظاهرى متناسب با ظاهر جهان؛ يعنى دنيا و باطنى متناسب با باطن دنيا، يعنى قيامت داشته باشد.
باطن انسان
بجز آيۀ پيش گفته، كه اشارهاى روشن داشت كه انسان هم، ظاهر و باطن دارد؛ ظاهرش انسان دنيوى و باطنش انسان اخروى است، به گونههاى ديگر هم مىتوان از قرآن استنباط كرد