45دوستى و ولايت و همبستگى خويش را به ما گزارش نمايند و يارى خود را بر ما عرضه بدارند.»
و در حديثى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه:
«أَنَّكَ تَقُولُ أَمَانَتِي أَدَّيْتُهَا وَ. . . وَ وَ اللَّهِ مَا يُؤَدِّي ذَلِكَ أَحَدٌ غَيْرُ شِيعَتِنَا. . .» . 1«اينكه مىگويى امانتم را ادا كردم و. . . بهخدا سوگند كسى جز شيعيان ما آنرا ادا نكرده است.»
نتيجه آنكه، زائر شيعه در طواف اقرار مىكند كه «امانتِ خلافت» را به اهلش باز گرداندم و به ولايت آن شايستگان اعتراف مىكنم وبراى تحقّق ولايت آنان هم يارى و نصرت خويش را اعلام مىدارم.
«براستى مردم فرمان يافتهاند كه گرد اين سنگها آيند و طواف نمايند و سپس نزد ما آيند و دوستى و ولايت و همبستگى خويش را به ما گزارش نمايند و يارى خود را بر ما عرضه بدارند.» و اگر امانت به معناى تكليف به «اوامر و نواهى» باشد، باز هم مناسبت دارد در جايى كه به «يد اللّٰه» تشبيه شده است، اقرار به انجام تكليف نمود كه از جمله اوامر مهم، تكليف به حج است كه اكنون به انجام آن اشتغال دارم و آن امانت را ادا مىنمايم.
2 - وفاى به ميثاق
ميثاق، عهد و پيمانِ محكم و استوار است به آنچه موجب حصول ايمنى گردد، گفته مىشود. ايمنى همراه با استوارى و «تعاهد» ؛ يعنى تيمار داشتن و نگهداشتن كارها و امور، 2و جملۀ: «وَ مِيثٰاقِي تَعٰاهَدْتُهُ» در دعا، يعنى عهد و پيمان محكم و استوارم را نگه داشتم و به آن پاىبندم و از آن نبريدم، بلكه آن را حفظ و نگهدارى كردم و لازم است ملاحظه شود كه انسان چه عهد و پيمان استوارى با خدا بسته است كه در كنار خانۀ خدا و محلّ عهد و پيمانها اعلام مىدارد كه هنوز هم بر آن پايبند و وفا دارم.
در قرآن آيهاى به عنوان «ميثاق» ، معروف است:
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَ لَسْتُ