27شناخت، بلكه مفاد دقيق حديث اين است كه عرفان نفس و عرفان ربّ يكى است؛ به ديگر سخن اين دسته احاديث، اشاره به اين آيه دارد كه: يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللّٰهِ وَاللّٰهُ هُوَ الْغَنِىُّ الْحَمِيدُ. 1
* اما سرّ اعظم عرفات، مضامينِ دعاى عرفه است؛ دعايى كه سيد الشهدا آن را با كمال تضرّع و ابتهال به درگاه احدى زمزمه كرد. اين دعاى سراسر عشق و سوز، آنچنان بلند و والا است كه شرح آن مجالى مستقل مىطلبد و در اين خلاصه نمىگنجد. به هر حال مسألۀ عرفه تا بدان پايه مهم است كه گفتهاند اعظمِ گناهان آن است كه انسان در عرفه حاضر شود و گمان كند خدا او را شامل مغفرت خود قرار نداده است.
اسرار مشعر
عرفات مقام وحدت است و مشعر مقام كثرت. در اين مرحله حاجى بايد به مشاعر صورى و معنوى وقوف پيدا كند تا حكمت آنها را بداند. مشاعر، مدارك انسانى است و قواى ادراكى بايد در اختيار انسان باشد كه اگر چنين شد، سالك به مقام نفى خواطر نايل مىشود و در اين صورت قادر است خلع بدن كند و به تعبير جناب سهروردى خلع بدن يا موت اختيارى از شرايط حكمت است. مىگويد: ما حكيم را حكيم نمىدانيم مگر آنكه خلع بدن داشته باشد. 2* سرّ ديگر مشعر اينكه به هنگام وقوف بايد مولاى خود را حاضر ببيند. او به سرزمين رحمت آمده است، لذا بايد نسيم رأفت و رحمت را نسبت به خود احساس كند. 3امام صادق عليه السلام وقوف مزدلفه را جهت كسب تقوا مىداند. مشعر براى صعود است، مشعر براى اعتلاى روح به عالم بالاست؛ چنانكه انسان از كوه بالا مىرود، بايد منازل و پلكان صعود، كمال، توحيد و فنا را يك به يك بپيمايد. «وَ اتَّقِهِ بِمُزْدَلِفَةَ وَ اصْعَدْ بِرُوحِكَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى بِصُعُودِكَ إِلَى الْجَبَلِ» . 4امام چهارم شيعيان در ادامۀ حديث شبلى، اسرار مشعر را چنين بيان مىكند:
«به هنگام ورود به مشعر بايد قلب انسان متوجه تقوا و خوف الهى باشد. به هنگام رفتن به مشعر بايد قلب انسان مضطرب و متمايل به انحراف نشود. قلب انسان در مشعر بايد موحّد شود و گام در صراط مستقيم نهد.» 5